کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شفعه
/šof'e/
معنی
حق همسایگی؛ حق تقدمی که همسایه و شریک ملک در خرید ملک همسایه یا سهم شریک دارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفعه
فرهنگ فارسی معین
(شُ عَ یا عِ) [ ع . شفعة ] (اِ.) حق همسایگی .
-
شفعه
لغتنامه دهخدا
شفعه . [ ش ُ ع َ / ع ِ ] (از ع ، اِمص ) همسایگی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء).- حق شفعه ؛ حق خریداری که به همسایه و شریک ملک داده میشود. (ناظم الاطباء). و رجوع به شفعة شود.
-
شفعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شفعَة] (حقوق، فقه) šof'e حق همسایگی؛ حق تقدمی که همسایه و شریک ملک در خرید ملک همسایه یا سهم شریک دارد.
-
واژههای مشابه
-
شفعة
لغتنامه دهخدا
شفعة. [ ش ُ / ش َ ع َ ] (ع اِ) شفعةالضحی ؛ دو رکعت نماز چاشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دو رکعت چاشت است ، و شفعه بدان نامیدند که از یک رکعت زاید است . (آنندراج ).
-
شفعة
لغتنامه دهخدا
شفعة. [ ش ُ ع َ ] (ع مص ) شفعه . خواهشگری چیزی که شخصی میخواهد آنرا. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خواهش کردن . (المصادر زوزنی ). || ضمیمه کردن چیزی بر چیزی که دارد تا زیاده گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب ال...
-
شفعه گیرا
لغتنامه دهخدا
شفعه گیرا. [ ش ُ ع َ / ع ِ ] (نف مرکب ) حامی . || منتقم و انتقام گیرنده . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
شفاه
لغتنامه دهخدا
شفاه . [ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ شَفَة. به معنی لبها. (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). ج ِ شَفَت . (از آنندراج ). ج ِ شفة. (دهار) (اقرب الموارد). لبها، و آن جمع شفت است که دراصل شفة بوده . (غیاث اللغات ). و رجوع به شفة شود.
-
شفاه
لغتنامه دهخدا
شفاه . [ ش ِ ] (ع مص ) مشافهة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مشافهه شود.
-
شفاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شَفَة و شِفَة] [قدیمی] šefāh = شفه
-
جستوجو در متن
-
pre-emption
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش خرید، حق شفعه
-
preemption
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش فرض، حق شفعه
-
survivorship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنده ماندن، بقاء، حق شفعه، ابقاء