کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفشف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شفشف
/šafšaf/
معنی
۱. شاخۀ درخت که کج و خمیده باشد.
۲. ریشۀ درخت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفشف
لغتنامه دهخدا
شفشف . [ ش َ ش َ ] (اِ) شاخه ٔ کجواج درخت . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ). || ریشه ٔ درخت . (ناظم الاطباء). بیخ درخت را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ).
-
شفشف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سنسکریت] [قدیمی] šafšaf ۱. شاخۀ درخت که کج و خمیده باشد.۲. ریشۀ درخت.
-
واژههای همآوا
-
شف شف
واژهنامه آزاد
طول دادن یه کاری
-
شف شف
واژهنامه آزاد
طول دادن یه کاری