کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شفش
/šafš/
معنی
۱. نی یا چوب باریکی که حلاج با آن پنبه را میزند.
۲. شاخ درخت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفش
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) نی و چوبی که حلاج پنبه را با آن می زند.
-
شفش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - شاخ درخت . 2 - شوشه ، شفشه .
-
شفش
لغتنامه دهخدا
شفش .[ ش َ / ش ُ ] (اِ) نی و یا چوبی که ندافان پنبه را بدان زنند و گردآوری کرده جمع نمایند. (ناظم الاطباء) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). آن نی که نداف پنبه بدان گرد آورد. (انجمن آرا) (از آنندراج ) : زغوته دزد و نوردن نورد و شفش ربان هزاروپانصد باقی ...
-
شفش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šafš ۱. نی یا چوب باریکی که حلاج با آن پنبه را میزند.۲. شاخ درخت.
-
جستوجو در متن
-
شفته
لغتنامه دهخدا
شفته . [ ش َ / ش ُ ت َ / ت ِ ] (اِ) چوبی که بدان پنبه را پیش از حلاجی کردن زنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به شفتاهنگ و شفش و شفشه شود.
-
شفتاهنگ
لغتنامه دهخدا
شفتاهنگ . [ ش َ هََ ] (اِ مرکب ) شفتاهنج . (آنندراج ). شفتاهنج که به معنی آهنی سوراخدار استادان زرکش باشد. (برهان ). ظاهراً دگرگون شده ٔ شفشاهنگ است . رجوع به شفشاهنگ شود. || به معنی حلاج هم آمده است . (برهان ). || به معنی کمان حلاجی هم آمده و آن چوب...
-
شفشاهنج
لغتنامه دهخدا
شفشاهنج . [ ش َ هََ ] (اِ مرکب ) شفشاهنگ . حدیده . (ناظم الاطباء). تخته فولاد پرسوراخ که تار آهن و غیره از آن بردارند، تا هموار و باریک شود. (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ). بر وزن و معنی شفتاهنج است . (از برهان ). شاید از کلمه ٔ شفش ، شوش ،...