کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفترنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شفترنگ
/šaftarang/
معنی
= شلیل: ◻︎ با سماع و چنگ باش از چاشتگه تا آن زمان / کز فلک پروین پدید آید چو سیمین شفترنگ (عسجدی: مجمعالفرس: شفترنگ).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفترنگ
فرهنگ فارسی معین
(شَ رَ) (اِمر.) نوعی شلیل قرمز.
-
شفترنگ
لغتنامه دهخدا
شفترنگ . [ ش َ رَ ] (اِ مرکب ) میوه ٔ سرخ و سپید و زردی مایل مابین شفتالو و زردآلو. (ناظم الاطباء). چیزی است مانند شفتالو بیشتر سرخ و سفید. (از فرهنگ اوبهی ) (لغت فرس اسدی ). نوعی از شفتالو. شلیل . (آنندراج ) (انجمن آرا). تالانک . رنگینان . زلیق . شل...
-
شفترنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شفرنگ، شفتلنگ، شیفتهرنگ› (زیستشناسی) [قدیمی] šaftarang = شلیل: ◻︎ با سماع و چنگ باش از چاشتگه تا آن زمان / کز فلک پروین پدید آید چو سیمین شفترنگ (عسجدی: مجمعالفرس: شفترنگ).
-
جستوجو در متن
-
شفتلنگ
لغتنامه دهخدا
شفتلنگ . [ ش َ ت َ ل َ ] (اِ مرکب ) شفترنگ . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ص 127). رجوع به شفترنگ شود.
-
شفته رنگ
لغتنامه دهخدا
شفته رنگ . [ ش ِ ت َ / ت ِ رَ ] (اِ مرکب ) شفترنگ . (ناظم الاطباء). رجوع به شفترنگ شود.
-
شکیر
لغتنامه دهخدا
شکیر. [ ش َ ] (اِ) شفترنگ است و آن میوه ای باشد شبیه شفتالو. (آنندراج ) (برهان ). رجوع به شلیل و شفترنگ شود.
-
مالانک
لغتنامه دهخدا
مالانک . [ ن َ ] (اِ) شفترنگ را گویند و آن میوه ای است شبیه شفتالو. (برهان ). به معنی شفتلنگ است که شفتالو باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). شفتالوی سرخ که شفترنگ نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تالانک و شفترنگ شود.
-
زلیق
لغتنامه دهخدا
زلیق . [ زُل ْ ل َ ] (ع اِ) شفترنگ و آن نوعی از شفتالو است ، تابان بی پشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به فارسی شلیل گویند. (ناظم الاطباء). شفترنگ . شبته رنگ . شلیل . شلیر. تالانه . فرسک . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)...
-
شیفته رنگ
لغتنامه دهخدا
شیفته رنگ . [ ت َ / ت ِ رَ ] (اِ مرکب ) زردآلو. || هلوی بی پرز و شلیل . (ناظم الاطباء). رجوع به شفترنگ شود. || نوعی از گزر شیرین و سپید. (ناظم الاطباء).
-
شلیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شلیر، شکیر› (زیستشناسی) šalil درختی از تیرۀ گلسرخیان، با میوهای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو و به رنگ سرخ و زرد؛ شفترنگ؛ شفرنگ؛ مالانک؛ تالانک؛ تالانه؛ رنگینان؛ رنگینا.
-
فرسک
لغتنامه دهخدا
فرسک . [ ف ِ س ِ ] (اِ) شفتالو یا نوعی از آن ، تنک پوست یا سرخ رنگ . یا شفتالویی که از هسته ٔ خودشکافته گردد. (از منتهی الارب ). شفتالو را گویند و آن میوه ای است معروف . (برهان ). شفتالوی بی پرز. شلیل . تالانه . زلیق . شفترنگ . چلازه . (یادداشت به خط...
-
شلیل
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) = شلیر: درختی است از تیرة گل سرخیان ، میوة آن لطیف و شیرین و شبیه زردآلو و یکی از گونه های هلوست . شکیر، شفترنگ ، شفرنگ ، مالانک ، تالانک ، تالانه ، نگینان و رنگینا نیز گفته شده .
-
شلیر
لغتنامه دهخدا
شلیر. [ ش َ ] (اِ) شلیل و نوعی از شفتالو. (ناظم الاطباء). بمعنی شلیل است . (فرهنگ جهانگیری ). شبه شفتالو بعضی تمام سرخ و بعضی سفید و زرد. (فرهنگ اوبهی ). شفترنگ که شبیه شفتالو است . (از برهان ). فرسک . رنگینان .زلیق . تالانک . (یادداشت مؤلف ). رجوع ...
-
شکرامرود
لغتنامه دهخدا
شکرامرود. [ ش َ ک َ اَ ] (اِ مرکب ) گلابی شیرین چون شکر. قسمی امرود بسیار شیرین . (یادداشت مؤلف ) : شکرامرود در شکرخندی عقد عناب در گهربندی . نظامی .نقل تو خشک و میوه و نقل من است ترچون سیب و آبی و شکرامرود و شفترنگ .عمید لوبکی (در جدال شراب و بنگ )...