کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شعبذة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شعبذة
لغتنامه دهخدا
شعبذة. [ ش َ ب َ ذَ ] (ع اِمص ) شعبده . (از ناظم الاطباء). برخی از قبایل عرب باء کلمه را به واو بدل سازند مانند شعبذة و شعوذة. (نشوءاللغة ص 151). رجوع به شعبده شود. || تردستی . حقه بازی . || نیرنگ . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شعبذة
لغتنامه دهخدا
شعبذة. [ ش َ ب َ ذَ ] (ع مص ) شعبده نمودن و سحر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر وزن و معنی شعوذة. (از اقرب الموارد). رجوع به شعبده و شعوذة شود.
-
واژههای مشابه
-
شعبذه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: شعبذَة، شعوذَة] [قدیمی] ša'baze نیرنگ؛ تردستی؛ حقهبازی؛ شعبده.
-
جستوجو در متن
-
شعوذه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: شعوذَة] [قدیمی] ša'vaze = شعبذه
-
شعابیذ
لغتنامه دهخدا
شعابیذ. [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شعبذة. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شعبذة و شعبده شود.
-
شعبده
لغتنامه دهخدا
شعبده . [ ش َ / ش ُ ب َ دَ / دِ ] (از ع اِ) شعبدة. بازی که آن را نمودی باشد ولی بودی نداشته باشد. چشم بندی و نظربندی و حقه بازی . (ناظم الاطباء). نیرنگ . بازیگری . تردستی . نیرنج . چشم بندی . سبک دستی . (یادداشت مؤلف ). در اصل شعبذة است که گاهی نیز ...
-
سحر
لغتنامه دهخدا
سحر. [ س ِ ] (ع اِ) افسون . (غیاث ). فسون وجادوی و هر چیز که م-أخذ آن لطیف و دقیق باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : چون به ایشان باز خورد آسیب شاه شهریارجنگ ایشان عجز گشت و سحر ایشان بادرم . عنصری .بلی این و آن هر دو نطقست لیکن نما...
-
پرده
لغتنامه دهخدا
پرده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ) حجاب . (دهار). غشاء. غِشاوه . خِدر. (دهار) (منتهی الارب ). غطاء. تتق . پوشه . پوشنه . سِتر. سِتاره . اِستاره . سِجاف . سَجف . سِجف . قشر. سُتره . ستار. سِتاره . سدیل . سُدل . سِدل . سَدَل . وقاء. (دهار). صداو. (منتهی الارب...