کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شعبده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جنغولک ،()بازی(درآوردن)
لهجه و گویش تهرانی
شعبده بازی
-
جینگولک،جَنغولک
لهجه و گویش تهرانی
شعبده بازی
-
شعوده
لغتنامه دهخدا
شعوده . [ ش َع ْ وَ دَ / دِ ] (از ع ، اِمص ) شعوذة. شعبده . (ناظم الاطباء). بر وزن و معنی شعبده که نمود بی بود باشد. (برهان ). و رجوع به شعبده و شعوذة شود.
-
مشعوذ
دیکشنری عربی به فارسی
تردست , شعبده باز
-
jugglery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاسوسی، شعبده بازی، تردستی
-
juggleries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جگوگلس ها، شعبده بازی، تردستی
-
اَجی مَجی،()لاتُرَجی
لهجه و گویش تهرانی
ذکر چشمبند و شعبده باز
-
چشمه
لهجه و گویش تهرانی
نمایش،فن های شعبده بازی
-
هزیلی
لغتنامه دهخدا
هزیلی . [ هَُ زْ زَ لا ] (ع اِ) کار شعبده باز که در شعبده های خویش چابک دست باشد. (از اقرب الموارد).
-
fire-eater
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتشخوار، شعبده باز آتش خوار، شعبده باز، ادم فتنه جو، خروس جنگی، جنگی
-
شامورتی، شامورتی بازی
لهجه و گویش تهرانی
شعبده،از ابزار شعبده بازی( قوطی که بالا و پائین آن سوراخ است ، آب از سوراخ پائین نمیریزد و با برداشتن انگشت میریزد.)
-
legerdemain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
legerdemain، تردستی، حقه بازی، شعبده
-
شعبذه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: شعبذَة، شعوذَة] [قدیمی] ša'baze نیرنگ؛ تردستی؛ حقهبازی؛ شعبده.
-
دوری گردان
لهجه و گویش تهرانی
شعبده بازی که بشقاب را روی میله میگرداند
-
تردستی
واژگان مترادف و متضاد
استادی، چابکی، چالاکی، شعبده، فرزی، فند، مهارت