کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شعبات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شعبات
/šo'abāt/
معنی
۱. = شعبه
۲. (موسیقی) [قدیمی] مجموع بیستوچهار شعبهای که دوازده مقام موسیقی را تشکیل میدادند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شعبات
لغتنامه دهخدا
شعبات . [ ش ُ ع َ ] (از ع ، اِ) ج ِ شعبه . (یادداشت مؤلف ).شعبه های بسیار. (از ناظم الاطباء). رجوع به شعبة شود. || فروع . شاخه ها. (فرهنگ فارسی معین ).
-
شعبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، جمعِ شعبَة] šo'abāt ۱. = شعبه۲. (موسیقی) [قدیمی] مجموع بیستوچهار شعبهای که دوازده مقام موسیقی را تشکیل میدادند.
-
جستوجو در متن
-
متفرعات
واژگان مترادف و متضاد
۱. شاخهها، شعبهها، شعبات ۲. تابعها، وابستهها، توابع
-
water system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم آبی، رودخانه و شعبات آن، منبع اب، سیستم ابیاری، ذخیره اب
-
تاسک
لغتنامه دهخدا
تاسک . [ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) از شعبات رودخانه ٔ فهلیان ممسنی . (فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 328).
-
باهوداس
لغتنامه دهخدا
باهوداس . (اِخ ) نام یکی از شعبات رود بپاه در هند که درمغرب لوهاور جاری است . (از ماللهند بیرونی ص 129).
-
لناپ
لغتنامه دهخدا
لناپ . [ل ِ ] (اِخ ) از اقوام و طوایف اصلی آمریکای شمالی . آنان در بدو ورود اروپائیان در مغرب سلسله ٔ جبال آلکانی ساکن و به قبائل و شعبات بسیار مُنشعب بوده اند.
-
باکتروس
لغتنامه دهخدا
باکتروس . [ ] (اِخ ) از شعبات جیحون بشمار میرفته و ساتراپی باختریان را مشروب می ساخته است . (از ایران باستان پیرنیا). بلخی دریا. (یادداشت مؤلف ). بلخ آب .
-
روان
لغتنامه دهخدا
روان . [ رَ ] (اِخ ) نام شهر ایروان . (ناظم الاطباء). روان از شهرهای مهم قفقاز و مرکز ایالت روان است . در 230هزارگزی جنوب تفلیس و در کنار رود زنکه از شعبات رود ارس قرار دارد. رجوع به ایروان و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
کاجو
لغتنامه دهخدا
کاجو. (اِخ ) (رودِ ...) رود کاجو از بگیربند سرچشمه گرفته وارد خلیج گواتر میشود و از شعبات رود سرباز که از رودهای حوضه ٔ خلیج فارس است میباشد. (جغرافیای طبیعی کیهان ص 74 و 80).
-
بختیاروند
لغتنامه دهخدا
بختیاروند. [ ب َ وَ ] (اِخ ) طایفه ای از هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75). از ایلات بختیاری وتابع هفت لنگ است و از شعبات آن است : منجزی ، علاءالدین وند، بلیوند، وه ناشی ، سهرو، لروزنی ، مشهدی مرادی .
-
بازیان
لغتنامه دهخدا
بازیان . (اِخ ) نام قصبه ای که مرکز قضایی است در سنجاق سلیمانیه از ولایت موصل که در 30 هزارگزی شمال غربی سلیمانیه و در ساحل رودی از شعبات دجله واقع است و قریب 3 هزار تن سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
چپه که رود
لغتنامه دهخدا
چپه که رود. [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از شعبات تالارب [ کذا ] که اصل رودخانه از میان بلوک بهمیز و گل خوران میگذرد» (از مرآت البلدان ج 4 ص 213).
-
سفیدرود
لغتنامه دهخدا
سفیدرود. [ س ِ ] (اِخ ) (آماردی قدیم اسپیدرود - قزل اوزن ) سرچشمه ٔ آن در کوه چهل چشمه کردستان است و بطرف مشرق رفته داخل ناحیه گروس میشود و در این محل شعبه ٔ دیگری بهمین اسم که از کوههای پنجه علی در شمال غربی همدان جاری است ضمیمه آن میشود و در گروس و...