کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شظیظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شظیظ
لغتنامه دهخدا
شظیظ. [ ش َ ] (ع ص ) چوب شکافته شده . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جوال بسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، اشظاظ. (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
شزیز
لغتنامه دهخدا
شزیز. [ ش َ ] (ع ص ) چیزی سخت خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شَزّ شود.
-
جستوجو در متن
-
اشظاظ
لغتنامه دهخدا
اشظاظ. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ شَظّ، بمعنی بقیه ٔ روز. || ج ِ شظیظ، بمعنی جوال بسته و غیره . (از اقرب الموارد). رجوع به شظ و شظیظ شود. || گویند: طاروا اشظاظاً؛ یعنی پراکنده و متفرق شدند. (از اقرب الموارد).
-
بسته
لغتنامه دهخدا
بسته . [ ب َ ت َ ] (ن مف ) مقابل گشاده . چون : در بسته و کار بسته و امید بسته و نظر بسته . (آنندراج ) (رشیدی ). نقیض گشاده . فراز شده . مسدود. مغلق : باب مغلق ؛ در بسته . (منتهی الارب ). || مقفل . سد شده . عایق شده . جلوگیری شده : دربسته زندانها برگش...