کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شظف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شظف
لغتنامه دهخدا
شظف . [ ش َ ] (ع اِمص ) کفتگی عصا بدرازا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
شظف
لغتنامه دهخدا
شظف . [ ش َ ] (ع مص ) منع کردن و باز داشتن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || کشیدن هر دو خایه ٔ قچقار را و گذاشتن آن دو را در میان دو چوب و محکم بستن تا پژمرده گردند و بیفتند. (از ناظم الاطباء). برکشیدن هر دو خایه ٔ قچقار یا هر...
-
شظف
لغتنامه دهخدا
شظف . [ ش َ ظَ ] (ع مص ) بدزندگانی گردیدن و تنگ زیست شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشک شدن وپژمردن درخت . (از اقرب الموارد). رجوع به شظافة شود. || درآمدن تیر در پوست و گوشت . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) ...
-
شظف
لغتنامه دهخدا
شظف . [ ش َ ظِ ] (ع ص ) شتر نیک آمیزنده به شتران . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تنگ عیش . بدزندگانی . بدخوی و سخت عربده جوی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بدزندگانی . تنگ عیش . || بدخوی و سخت عربده جوی . (از اقرب الموارد) . || سخت جنگاور....
-
شظف
لغتنامه دهخدا
شظف . [ ش ِ ] (ع اِ) نان خشک . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سختی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (مهذب الاسماء). || تنگی زیست و سختی آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به شظاف شود...
-
شظف
لغتنامه دهخدا
شظف .[ ش ُ ظُ ] (ع ص ) بدخوی و بدخلق . || بدکار. || تند جنگجو. (ناظم الاطباء). این ضبط به این سه معنی در مآخذی که در دسترس بود دیده نشد.
-
واژههای همآوا
-
شذف
لغتنامه دهخدا
شذف . [ ش َ ] (ع مص ) نرسیدن چیزی از کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
شذف
لغتنامه دهخدا
شذف . [ ش َ ذَ ] (اِخ ) از حصارهای یمن است در نزدیکی جند. (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
شظفة
لغتنامه دهخدا
شظفة. [ ش ِ ظَ ف َ ] (ع اِ) ج ِ شِظف . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شظف شود.
-
شظاف
لغتنامه دهخدا
شظاف . [ ش ِ ] (ع اِمص ) دوری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || ج ِ شَظَف . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شظف شود.
-
نان خشک
لغتنامه دهخدا
نان خشک . [ ن ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خبزة لحلحة. قفار. کمک . کُبُنَّة. شظف . (منتهی الارب ). نان خشکیده . رجوع به اقسام نان ذیل کلمه ٔ نان شود. || نان خالی . نان تهی . نان پتی : او جزع میکرد و صدقه به افراط میداد. روز به روزه بودن و شب به نا...
-
اغضف
لغتنامه دهخدا
اغضف . [ اَ ض َ ] (ع ص ) سگ دراز و فروهشته گوش . ج ، غُضف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گوش فروهشته از سگان . المسترخی الاذن من الکلاب . مؤنث : غَضْفاء. ج ، غُضف . (از اقرب الموارد). سست گوش . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || ...