کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شططی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شططی
لغتنامه دهخدا
شططی . [ ش َ طَ طی ] (ص نسبی ) ستمگر. ظالم . متجاوز : مردمانش [ مردمان سروستان ] سلاح ور و شططی باشند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 140).
-
جستوجو در متن
-
شطط
لغتنامه دهخدا
شطط. [ ش َ طَطْ ] (ع اِمص ) ستم . دوری از حق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تجاوز از قدر و حق . (از اقرب الموارد). جور. ظلم . بیدادگری . بیداد. تجاوز. (یادداشت مؤلف ). بیداد. (مهذب الاسماء) : اگر نه تریاق لطف مساعی آن صدربزرگوار بودی زه...