کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شطران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شطران
لغتنامه دهخدا
شطران . [ ش َ ] (ع ص ) قدح شطران ؛ قدحی که نیمه ٔ وی پر باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کوزه ٔ نیم آب . (مهذب الاسماء). || شعر شطران ؛ موی سپید و سیاه . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
شتران
لغتنامه دهخدا
شتران . [ ش ُ ت ُ ] (اِخ ) دهی از بخش سومار شهرستان قصرشیرین . دارای 200 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کنگیر و محصول آن غلات ، لبنیات ، برنج ومختصر حبوب است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
جستوجو در متن
-
شطری
لغتنامه دهخدا
شطری . [ ش َ را ] (ع ص ) قصعة شطری ؛ کاسه ای که نیمه ٔ وی پر باشد. (ناظم الاطباء). مؤنث شطران (نیمه پر). (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).