کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شطاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شطاح
/šattāh/
معنی
۱. گستاخ؛ بیشرم.
۲. (تصوف) کسی که شطحیات میگوید.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیپروا، بیحیا، جری، کفرگو، گستاخ
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شطاح
واژگان مترادف و متضاد
بیپروا، بیحیا، جری، کفرگو، گستاخ
-
شطاح
فرهنگ فارسی معین
(شَ طّ) [ ع . ] (ص .) گستاخ .
-
شطاح
لغتنامه دهخدا
شطاح . [ ش َطْ طا ] (ع ص ) گستاخ و فحاش و بیشرم . (از فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). || شهوت پرست . (ناظم الاطباء). || کسی که شطحیات گوید. (فرهنگ فارسی معین ).
-
شطاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] šattāh ۱. گستاخ؛ بیشرم.۲. (تصوف) کسی که شطحیات میگوید.
-
شطاح
واژهنامه آزاد
شِطاْح (shetah) در گویش گنابادی یعنی خونگرم ، اجتماعی ، پُرْ پُز ، بسیار زیبا، خنده رو، خوشگل ، خوش اندام ، خوش لباس ، مهربان و جذاب
-
واژههای مشابه
-
شِطاْح
لهجه و گویش گنابادی
shetah در گویش گنابادی یعنی خونگرم ، اجتماعی ، پُرْ پُز ، بسیار زیبا، خنده رو، خوشگل ، خوش اندام ، خوش لباس ، مهربان و جذاب
-
شیخ شطاح
لغتنامه دهخدا
شیخ شطاح . [ ش َ خ ِ ش َطْ طا ] (اِخ ) لقبی است روزبهان مصری را. رجوع به روزبهان شود.
-
واژههای همآوا
-
شتاه
لغتنامه دهخدا
شتاه . [ ش ِ ] (اِ) مصحف شناه . شنا. آشنا. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). به معنی شناه است . (اوبهی ). شنا که آب ورزی و شناوری باشد. (از برهان ) (انجمن آرا). شناه . || (ص ) آب ورز. شناکننده . (ناظم الاطباء).
-
شَطْأَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
جوانه هايش (شطئ گياه به معناي آن جوانههايي است که از خود گياه به وجود ميآيد و در اطراف آن ميرويد )
-
شِطاْح
لهجه و گویش گنابادی
shetah در گویش گنابادی یعنی خونگرم ، اجتماعی ، پُرْ پُز ، بسیار زیبا، خنده رو، خوشگل ، خوش اندام ، خوش لباس ، مهربان و جذاب
-
جستوجو در متن
-
روزبهان
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruzbehān) (= روزبه) ، ← روزبه ؛ (در اعلام) نام شیخ شطاح عارف بزرگ قرن ششم .
-
بیحیا
واژگان مترادف و متضاد
بیآزرم، بیادب، بیشرم، پررو، جسور، چشمدریده، دریده، رسوا، شطاح، شوخ، شوخچشم، گربز، گستاخ، وقیح ≠ آزرمگین، باحیا