کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شسپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شسپ
لغتنامه دهخدا
شسپ . [ ش َ ] (اِخ ) مخفف گشسپ . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به گشسپ شود.
-
شسپ
لغتنامه دهخدا
شسپ . [ ش َ ] (ص ) جهنده و خیزنده و خیزکننده . (از برهان ) (ناظم الاطباء). جهنده . (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). به معنی جهنده است که شسپ و گشسپ نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 115). رجوع به مترادفات کلمه شود. || (اِ) غیبت و دوری و عدم حضور....
-
جستوجو در متن
-
پورشسب
لغتنامه دهخدا
پورشسب . [ ش َ ] (اِخ ) نام پدر زردشت واو پسر پیترسپ است . زراتشت بهرام گوید : بگفتش همه راز با پورشسپ همه مرده بردند زی پیترسپ . (از فرهنگ شعوری ).صورت اوستائی کلمه پئوروشسپ است . رجوع به «پ اورو شسپ » و پوروشسپ شود.