کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شست و شوی
فرهنگ گنجواژه
شستشو
-
ماهی و شست
فرهنگ گنجواژه
طعمه و قلاب.
-
دستکش دارای یک جا برای چهار انگشت ویکجا برای انگشت شست
دیکشنری فارسی به عربی
قفاز
-
واژههای همآوا
-
شصت
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.)پنجاه به علاوة ده (60)، شش ده تا.
-
شصت
لغتنامه دهخدا
شصت . [ ش َ ] (اِ) شست . قلاب ماهیگیری . (از ناظم الاطباء). شست . شص . دام ماهی . دام ماهیگیری . تور ماهیگیری . (یادداشت مؤلف ) : در شصت فتاده ام چو ماهی آیا بود آنکه دست گیرد. حافظ. || ابهام . انگشت نر. انگشت کوتاه و درشت واقع در انتهای جانب انسی ک...
-
شصت
لغتنامه دهخدا
شصت . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. آب آن از چشمه و قنات و سکنه ٔ آن 175 تن و محصول آنجا غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
شصت
لغتنامه دهخدا
شصت . [ ش َ ] (عدد، ص ، اِ) شست . عدد پس از پنجاه و نه وپیش از شصت و یک . ستون . ستین . شش بار ده . نماینده ٔ آن در ارقام هندیه 60 و در حساب جمل «س » باشد. (یادداشت مؤلف ). شش دفعه ده . (ناظم الاطباء) : بجای خشتچه گر شصت نافه بردوزی هم ایچ کم نشود گ...
-
شصت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šast] ‹شست› (ریاضی) šast عدد ۶۰؛ شش دهتا.
-
جستوجو در متن
-
thumbprint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاپگر، اثر شست، اثر شست گذاشتن
-
thumbhole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت شست، نویسه نما، حفرهای که شست دران جا بگیرد
-
miller's-thumb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میلر شست
-
thumbless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت شست
-
fingerhook
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت شست
-
grapeshot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت شست