کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شرکة
معنی
شرکت , تجارتخانه , کارخانه , موسسه بازرگاني , استوار , محکم , ثابت , پابرجا , راسخ , سفت کردن , استوار کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش َ رَ ک َ ] (اِخ ) یا شرکه . دیهی است مر بنی اسد را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دیهی است از آن بنی اسد و چشمه ای دارد. (از معجم البلدان ).
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش َ رَ ک َ ] (ع اِ) دام صیاد. ج ، شَرَک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دام صیاد و آن اخص است از شَرَک . (آنندراج ). دام . (مهذب الاسماء) (دهار) (یادداشت مؤلف ). رجوع به شرک شود.
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش َ رِ ک َ ] (ع مص ) مصدر به معنی شِرکَة. (ناظم الاطباء). رجوع به شرکت و شِرکَة شود.
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش َ ک َ ] (ع مص ) مصدر به معنی شِرکَة. (از اقرب الموارد). رجوع به شِرکة شود.
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش ِ ک َ ] (ع اِمص ) یا شرکه . انبازی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(مهذب الاسماء). انبازی با کسی . (دهار) : در این فساد، ز من دست بازدار و بروکه نیست با تو مرا نی نکاح و نی شرکه . منوچهری .- شرکةالشیطان ؛ خباثت شیطان . (منتهی الارب ) (نا...
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شرکت . شریک کسی شدن در کاری . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انباز شدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61). رجوع به شرکت شود. || در بیع و میراث انباز کسی شدن و دارای بهره و نصیب گردیدن . (ناظم الاطباء). در بیع و میر...
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش ُ ک َ ] (ع اِمص ) انبازی و شراکت . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انبازی . (منتهی الارب ). رجوع به شِرکَة شود.
-
شرکة
لغتنامه دهخدا
شرکة. [ ش ُ ک َ ] (ع مص ) مصدر به معنی شِرکَة. (از ناظم الاطباء). رجوع به شِرکة شود.
-
شرکة
دیکشنری عربی به فارسی
شرکت , تجارتخانه , کارخانه , موسسه بازرگاني , استوار , محکم , ثابت , پابرجا , راسخ , سفت کردن , استوار کردن
-
واژههای مشابه
-
شرکة صنع الخمور
دیکشنری عربی به فارسی
ابجوساز
-
واژههای همآوا
-
شرکت
واژگان مترادف و متضاد
۱. کارتل، کمپانی، کنسرسیوم ۲. انبازی، شراکت
-
شرکت
فرهنگ واژههای سره
باهمان، همبازی، همستان، هنباز
-
شرکت
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) [ ع . شرکة ] 1 - (مص ل .) شریک شدن . 2 - (اِمص .) شراکت ، انبازی . 3 - شراکت بین چند نفر که هر یک به میزان سرمایة خود سهم دارد. ؛~ سهامی شخص حقوقی که حقوق و تعهدات آن مستقل از حقوق و تعهدات سهامداران باشد و فعالیت آن براساس مجوز دولت مشروعی...