کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شروین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شروین
فرهنگ نامها
(تلفظ: šarvin) نام قلعهی شروان ؛ (در اعلام) نام انوشیروان دادگر ؛ نام دو تن از پادشاهان طبرستان .
-
شروین
لغتنامه دهخدا
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) ابن سرخاب بن مهر مردان بن سهراب بن باوبن شاپوربن کیوس ، هفتمین از اسپهبدان طبرستان است . (یادداشت مؤلف ).
-
شروین
لغتنامه دهخدا
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) از سرداران معاصر شاپوربن شاپور ذوالاکتاف ساسانی ،که مدتی حکومت روم داشت . حمداﷲ مستوفی گوید: «شروین و خوین معاصر او [ معاصر شاپور ] بودند پادشاه روم را در حالت رحلت پسری کوچک بود پیش شاپور فرستاد که کس را بفرست تا ملک مضبوط د...
-
شروین
لغتنامه دهخدا
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) نام انوشیروان دادگر بوده و شهر شروان را به نام خود بنا نموده و طایفه ٔ سلاطین شروان نیز از اولاد او بوده اند و شروین مخفف انوشیروان است . (انجمن آرا) (آنندراج ). اما این وجه تسمیه اساس ندارد.
-
شروین
لغتنامه دهخدا
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) نام یکی از سپهبدان و حکام تبرستان بوده که آن طایفه را ملک الجبال می گفته اند و بعد از او پسرش شهریار که پدر ملوک باوندیه بوده به پادشاهی مازندران رسید. (انجمن آرا) (آنندراج ). شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن بن شهریاربن شروین ...
-
شروین
لغتنامه دهخدا
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) نام یکی از فرزندزادگان ملک کیوس برادر انوشیروان هم هست . (برهان ).
-
شروین
لغتنامه دهخدا
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) نام قلعه ٔ شروان . (ناظم الاطباء) (دهار) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ). در برهان و فرهنگ شعوری گفته نام قلعه ٔ شیروان است بلی تحقیق آن است که نام انوشیروان دادگر بوده و شهر شروان را به نام خود بنا نموده و طایفه ٔ سلاطین شی...
-
شروین
لغتنامه دهخدا
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ )جبال شروین در اطراف تبرستان در نزدیکی دیلم و گیلان واقع شده ، این کوهها، کوههای صعب الوصول و غیر قابل مرور می باشند و در آنجا کوهی بلندتر و پردرخت تر از این کوهها یافت نشود. (از معجم البلدان ) : نوگشته کهن شود علی حال ور نیست ...
-
شروین
واژهنامه آزاد
به مانند شیر. تشکیل شده از شر که مخفف شیر است و وین که در پارسی کهن معنی مانند و بسان می دهد.
-
واژههای مشابه
-
شروین ماه
لغتنامه دهخدا
شروین ماه . [ ش َرْ ] (اِ مرکب ) درتداول مازندرانیان ، ماه شهریور. (یادداشت مؤلف ).
-
رستم بن شروین
لغتنامه دهخدا
رستم بن شروین . [ رُ ت َ م ِ ن ِ ش َرْ ] (اِخ ) رستم بن شهریاربن شروین . رجوع به همین ماده و تاریخ طبرستان ج 1 ص 143 شود.
-
جستوجو در متن
-
محمدشروین
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad šervin) از نامهای مرکب ، ← محمد و شروین .
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) اسفهبد. شهریاربن شروین . رجوع به شهریار... شود.