کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شروع كرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شروع كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استفتح
-
واژههای مشابه
-
starter, first course
مرحلۀ شروع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اولین مرحلۀ یک وعده غذا
-
شروع کردن
فرهنگ واژههای سره
آغازکردن، آغازیدن
-
goes up
شروع اجرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] زمان آغاز اجرای نمایش
-
rust bloom
شروع زنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] بیرنگ شدن فلز که نشاندهندۀ آغاز زنگزدگی است
-
شروع کردن
لغتنامه دهخدا
شروع کردن . [ ش ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شروع نمودن . آغازیدن و ابتدا کردن . (ناظم الاطباء). آغازیدن . آغاز کردن . دست بکار شدن . افتتاح . برداشت کردن . ابتدا کردن . اقدام کردن . (یادداشت مؤلف ) : رسولی فرستاده آمد... تا آنچه او را مثال داده آمده است ش...
-
شروع نمودن
لغتنامه دهخدا
شروع نمودن . [ ش ُ ن َ / ن ِ / ن ُ دَ ] (مص مرکب ) شروع کردن . آغازیدن و ابتدا کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به شروع کردن شود.
-
شروع برشدکردن
دیکشنری فارسی به عربی
تبرعم
-
شروع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابدا , اسرع , اصعد , انطلاق
-
محل شروع
دیکشنری فارسی به عربی
صفر
-
نقطه شروع
دیکشنری فارسی به عربی
نُقْطَة (مِحْوَرُ) اّرتکاز
-
نقطه شروع
واژهنامه آزاد
آغازگاه.
-
start signal, dispatching signal, starter signal
علامت شروع حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامت آغاز به حرکت که در انتهای سکوی ایستگاه نصب میشود
-
نقطه شروع مسابقه
دیکشنری فارسی به عربی
تعديل