کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شروع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
commences
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع می شود، شروع کردن، اغاز کردن
-
Initiating
واژهنامه آزاد
شروع کردن، شروع کننده.
-
starters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع کننده ها، شروع کننده، سلف
-
begin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع، شروع کردن، اغاز کردن، اغاز نهادن، اغاز شدن، پرداختن
-
onsets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع کار، شروع، هجوم، حمله، وهله، اصابت
-
begins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع می شود، شروع کردن، اغاز کردن، اغاز نهادن، اغاز شدن، پرداختن
-
pitch in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین در، با سعی و جدیت شروع بکار کردن، شروع به خوردن غذا کردن
-
begun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع شد، شروع کردن، اغاز کردن، اغاز نهادن، اغاز شدن، پرداختن
-
prad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع
-
fresh start
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع تازه
-
unstarting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون شروع
-
start-off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع کردن
-
begowk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع کنید
-
begnaw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع کردم
-
begunk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع کرد