کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شروط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شروط
/šorut/
معنی
= شرط
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شروط
لغتنامه دهخدا
شروط. [ ش َ ] (اِخ ) کوهی است . (منتهی الارب ). کوهی است میان قزوین و کوههای تارم . (از معجم البلدان ).
-
شروط
لغتنامه دهخدا
شروط. [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَرط. (دهار) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ شرط به معنی پیمان . (آنندراج ). رجوع به شرط شود. شرطها و پیمانها. (ناظم الاطباء) : همچنین بر من است مر کتاب و خادمان و حجاب و جمیع توابع و لواحق او را مثل این بیعت در التزام ...
-
شروط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شرط] šorut = شرط
-
واژههای مشابه
-
شرط و شروط
فرهنگ گنجواژه
شرط گذاشتن.
-
واژههای همآوا
-
شَروَت
لهجه و گویش بختیاری
šarvat شربت.
-
جستوجو در متن
-
شرایط
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسباب ۲. شروط
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد امام طحاوی ، مکنی به ابوجعفر. از صاحبان «شروط» است در چهل جزء.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد سمرقندی ، ملقب بحاکم و مکنی به ابونصر. از مصنفین علم شروط است .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی معروف به خصافی حنفی و مکنی به ابوبکر. وی یکی از مؤلفین در علم شروط است .
-
هلال بن یحیی
لغتنامه دهخدا
هلال بن یحیی . [ هَِل ِ ن ِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از فقهای حنفی و اهل بصره بود. او را در شروط و احکام وقف کتابی است . درگذشت او را به سال 245 هَ . ق . نوشته اند. (از اعلام زرکلی ).
-
freight account
صورتحساب فرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] صورتحسابی که خط کشتیرانی یا صاحب کشتی به فرستندۀ کالا تسلیم میکند و علاوه بر کل مبلغ پرداختی، نحوۀ محاسبۀ آن را نیز مطابق با شروط قرارداد و هزینههای دلالی و دیگر هزینهها شامل میشود
-
ذمه
فرهنگ فارسی معین
(ذِ مِّ) [ ع . ذمة ] (اِ.) 1 - کفالت ، ضمانت . 2 - عهد، پیمان . ؛ اهل ~ اهل کتاب از زرتشتیان ، یهودیان و ترسایان که در سرزمین مسلمان زندگی کنند (با شروط ذمه ).