کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شرور
/šarur/
معنی
بدکار؛ صاحب شر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدجنس، بدکار، بدکردار، خبیث، سنگدل، شریر، شیطان، ناتو ≠ سلیم
برابر فارسی
بد نهاد
دیکشنری
baleful, foul, iniquitous, mean, mischievous, outlaw, sinister, villain, wicked
-
جستوجوی دقیق
-
شرور
واژگان مترادف و متضاد
بدجنس، بدکار، بدکردار، خبیث، سنگدل، شریر، شیطان، ناتو ≠ سلیم
-
شرور
فرهنگ واژههای سره
بد نهاد
-
شرور
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (ص .) بدکار.
-
شرور
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ ع . ] (مص ل .) رمیدن .
-
شرور
لغتنامه دهخدا
شرور. [ ش َ ] (از ع ، ص ) بدکار. شریر. در تداول عامه ٔ فارسی زبانان هست ولی در لغت نیامده ، و بجای آن شِرّیر استعمال شده است . (از یادداشت مؤلف و نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره 6-7). اهل شرارت و شر و شور: این بچه شرور است ؛ یعنی زیاد ش...
-
شرور
لغتنامه دهخدا
شرور. [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَرّ. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ج ِ شر به معنی بدیها و شرارتها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : مر ترا خانه ای دریغ آیدزین فرومایگان و اهل شرور. ناصرخسرو.رجوع به شر شود.
-
شرور
لغتنامه دهخدا
شرور. [ ش ُ] (ع مص ) بد شدن . (دهار). در مآخذ دیگر دیده نشد.
-
شرور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی: شُرُور] šarur بدکار؛ صاحب شر.
-
شرور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شر] [قدیمی] šorur = شر
-
واژههای مشابه
-
سرای شرور
لغتنامه دهخدا
سرای شرور. [ س َ ی ِ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از میکده وشرابخانه . || قمارخانه . || دوزخ . || دنیا. (برهان ) (آنندراج ) (رشیدی ).
-
جستوجو در متن
-
شریر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] šarir = شَرور
-
shrewdom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرور
-
womanhearted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زن شرور