کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شروح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شروح
/šoruh/
معنی
= شرح
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شروح
لغتنامه دهخدا
شروح . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِشَرح . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به شرح شود.
-
شروح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شرح] šoruh = شرح
-
واژههای همآوا
-
شروه
لغتنامه دهخدا
شروه . [ ش َرْ وِ ] (اِ) (اصطلاح موسیقی ) نوعی از خوانندگی که شهری نیز گویند.(ناظم الاطباء) (برهان ) (انجمن آرا) (از آنندراج ).- شروه خوان ؛ آنکه به آهنگ شروه خواند : از زبان دانیش در طرف چمن افکنده شوربلبلان پهلوی گو قمریان شروه خوان .ظهوری (از بها...
-
شروه
لغتنامه دهخدا
شروه . [ ش َرْ وِ ] (اِخ ) نام پهلوانی ارمنی نژاد. (ناظم الاطباء) (برهان ) (از شرفنامه ٔ منیری ) : ز گردان ارمن یکی تند شیربه کشتن قویدل به مردی دلیرز شیران سبق برده شروه به نام به هنگام جنگ آزمایی تمام .نظامی .
-
شَرَوْهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را فروختند (کلمه اشتراء که مصدر فعل يشترون است به معناي خریدن و کلمه شراء به معناي فروختن است . البته اگربعد از هرکدام حرف اضافه "ب" بیاید معنایش برعکس می شود)
-
جستوجو در متن
-
ساحبة
لغتنامه دهخدا
ساحبة. [ ح ِ ب َ ] (ع ص ، اِ) باران شدید. (از شروح نصاب به نقل از غیاث ) (آنندراج ). ظاهراً مصحف ساحیة است .
-
لذائذ
لغتنامه دهخدا
لذائذ. [ ل َ ءِ ] (ع ص ، اِ) لذایذ. ج ِ لذیذ. صاحب غیاث و هم صاحب آنندراج به نقل از شروح شافیه جمع لذّات گفته اند.
-
لذایذ
لغتنامه دهخدا
لذایذ. [ل َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لذیذ. لذائذ. صاحب آنندراج و غیاث بنقل از شروح شافیه آن را جمع لذّت آورده اند.
-
رستم بن مرزبان
لغتنامه دهخدا
رستم بن مرزبان . [ رُ ت َ م ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) مکنی به ابوشجاع . یکی از منجمان گوید: شرح ثمره ٔ بطلمیوس را از او گرفتم بسال 484 هَ . ق . و شرح او جامع شروح دیگر است . (از کشف الظنون ).
-
ابوبکر خصاف
لغتنامه دهخدا
ابوبکر خصاف . [ اَ بو ب َ رِ خ َص ْ صا ] (اِخ ) احمدبن عمر فقیه حنفی . او راست : کتاب ادب القاضی که نزد فقهای حنفی معروف و بر آن شروح بسیار نوشته اند. وفات وی به سال 261 هَ . ق . بوده است .
-
ترکمانی
لغتنامه دهخدا
ترکمانی . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) قاسم بن محمد ترکمانی الدمشقی ملقب به زین الدین الحنفی . بسال 888 هَ . ق . درگذشت . او راست «مختصرالضوء من شروح السراجیة فی الفرائض ». (اسماءالمؤلفین ج 1 ص 831).
-
ابن ناعمه
لغتنامه دهخدا
ابن ناعمه . [ اِ ن ُ ع ِ م َ ] (اِخ ) عبدالمسیح بن عبداﷲ الحمصی یا الرهاوی الناعمی . از نقله و مترجمین به عربی و سریانی است . او راست شروح اسکندر افرودیسی بر سوفسطیقای ارسطو به سریانی . و ترجمه ٔ قسمت دوم شروح اسکندر بر طبیعیات و ترجمه ٔ جزء اخیر یعن...
-
لوح ناخوانده
لغتنامه دهخدا
لوح ناخوانده . [ ل َ / لُو خوا / خا دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) که لوح نخوانده باشد. که مبادی نخستین خواندن نداند. در فرهنگ سکندرنامه مراد از لوح ناخوانده ، شعرای خام است . (آنندراج ). || کنایه از علم لدنی باشد و آن مخصوص پیغمبران و امامان است . (برهان )....