کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرطیسازی وارونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شرطي
دیکشنری عربی به فارسی
افسر ارتش , پاسبان , ضابط , مامور پليس
-
شرطي
دیکشنری عربی به فارسی
شرطي , مشروطه , موکول , مقيد , نامعلوم
-
conditional inequality
نابرابری شرطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← نامعادله
-
conditional mood
وجه شرطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] وجهی از فعل که برای بیان وضعیتی به کار میرود که منوط به تحقق شرطی است
-
conditional probability
احتمال شرطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] خارج قسمت احتمال وقوع توأم A و B بر احتمال وقوع B
-
conditioning 1
شرطیسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایندی که از طریق آن آزمودنی به محرکی خاص پاسخ معینی میدهند
-
conditioning 2
شرطیشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایندی که به دریافت پاسخی معین به محرکی خاص منجر میشود
-
قیاس شرطی
لغتنامه دهخدا
قیاس شرطی . [ س ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقدمات هر قیاس ممکن است شرطی محض باشد و ممکن است حملی محض باشد و ممکن است مرکب از حملی و شرطی باشد. (فرهنگ فارسی معین از تهافت التهافت ص 436).
-
محرفات شرطی
لغتنامه دهخدا
محرفات شرطی . [ م ُ ح َرْ رَ ت ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )رجوع به «قضایای محرفه » شود. (اساس الاقتباس ص 127).
-
بی شرطی
لغتنامه دهخدا
بی شرطی . [ ش َ ] (حامص مرکب ) اطلاق . (یادداشت مؤلف ). حالت و کیفیت بی شرط.
-
وجه شرطی
دیکشنری فارسی به عربی
صيغة الشرط
-
taste aversion learning, Garcia effect, conditioned taste aversion, Sauce-Bearnaise syndrome
مزهبیزاری شرطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بیزاری و دوری جستن از مادهای خوراکی که مزۀ آن مشابه با مادهای است که بر فرد اثرات سمی یا ناخوشایند داشته است
-
conditional diapause
میانآسایی شرطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] نوعی میانآسایی که در آن محرکی غیراصلی جانشین محرک اصلی میشود
-
pseudoconditioning
شبهشرطیسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی پاولفی، فراخوان پاسخ توسط محرکی که قبلاً خنثی بوده ولی پس از یک رشته تکرار بهصورت شرطی درآمده است
-
respondent conditioning 1
شرطیسازی پاسخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← شرطیسازی کلاسیک