کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرطیسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
conditioning 1
شرطیسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایندی که از طریق آن آزمودنی به محرکی خاص پاسخ معینی میدهند
-
واژههای مشابه
-
شرطی
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (ص نسب . اِمر.) گروهی از برگزیدگان اعوان حاکمان و والیان ؛ ج . شرط
-
شرطی
لغتنامه دهخدا
شرطی . [ ش َ طی ی ] (ع ص نسبی ) قرارداد نامعین .- بشرطی که ؛ موافق قراردادی که . (ناظم الاطباء).|| منسوب به شرطه . (یادداشت مؤلف ) (از مهذب الاسماء). || منسوب به شرط و عهد وپیمان و گرو. (ناظم الاطباء). || کیفیتی . (یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح منط...
-
شرطی
لغتنامه دهخدا
شرطی . [ ش ُ طا ] (ع اِ) مثل شرطی . رجوع به شرطی شود.
-
شرطی
لغتنامه دهخدا
شرطی . [ ش ُ طی ی ] (ع ص ، اِ) قراول . || موافق . || شایسته . || مطبوع . (ناظم الاطباء). || رئیس . (از یادداشت مؤلف ). || بختیار و فرخنده و نیکبخت . (ناظم الاطباء). || زبان (واحد زبانه ). (صراح اللغة). || تجسس کننده و سؤال کننده . || ثبات . || تحوی...
-
شرطي
دیکشنری عربی به فارسی
افسر ارتش , پاسبان , ضابط , مامور پليس
-
شرطي
دیکشنری عربی به فارسی
شرطي , مشروطه , موکول , مقيد , نامعلوم
-
شرطی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به شرط) [عربی. فارسی] šarti ۱. مربوط به شرط.۲. (ادبی) در دستور زبان، جملهای که در آن ادات شرط به کار رفته باشد.۳. (منطق) ویژگی قضیه یا امری که مقید به شرط باشد.
-
شرطی
دیکشنری فارسی به عربی
شرطي , موقت , نهائي
-
pseudoconditioning
شبهشرطیسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی پاولفی، فراخوان پاسخ توسط محرکی که قبلاً خنثی بوده ولی پس از یک رشته تکرار بهصورت شرطی درآمده است
-
respondent conditioning 1
شرطیسازی پاسخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← شرطیسازی کلاسیک
-
Pavlovian conditioning 1
شرطیسازی پاولفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← شرطیسازی کلاسیک
-
trace conditioning
شرطیسازی پسایند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی پاولفی، روشی که در آن محرک شرطی با فاصلهای ثابت از محرک غیرشرطی جدا میشود و نخست محرک شرطی عرضه میشود
-
excitatory conditioning
شرطیسازی تهییجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی شرطیسازی پاولفی که در آن محرک شرطی به نشانهای تبدیل میشود که محرک غیرشرطی ویژهای به دنبال آن میآید