کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرطي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
Pavlovian conditioning 2
شرطیشدگی پاولفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← شرطیشدگی کلاسیک
-
classical conditioning 2
شرطیشدگی کلاسیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی الگوی یادگیری که در آن محرک خنثی یا شرطی با محرکی غیرشرطی جفت میشود و پاسخی شرطی را سبب میشود متـ . شرطیشدگی پاولفی Pavlovian conditioning 2 شرطیشدگی پاسخ respondent conditioning 2
-
delayed conditioning
شرطی شدن تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی شرطی شدن که در آن محرک غیرشرطی با فاصلۀ زمانی چند ثانیه پس از محرک شرطی ارائه میشود
-
sensory preconditioning
پیششرطیشدگی حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] شکلی از شرطیشدگی پاولفی که در آن ابتدا دو محرک خنثی(الف و ب) جفت میشود (pairing) و سپس محرک نخست (الف) با محرکی غیرشرطی جفت میشود؛ چنانچه محرک دوم (ب) پاسخی را فراخواند، فرایند مورد نظر صورت گرفته است
-
موکول بانجام شرطی
دیکشنری فارسی به عربی
نهائي
-
وابسته بوجه شرطی
دیکشنری فارسی به عربی
صيغة الشرط
-
conditioned orientation reflexa audiometry, conditioned orientation reflex
شنواییسنجی بازتابشرطی جهتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] روشی در شنواییسنجی رفتاری برای ارزیابی حساسیت شنوایی کودکان دوساله و کمتر که در آن گردش سر به طرف منبع صدا با پاداش دیداری تقویت میشود اختـ . شنواییسنجی جهتی COR audiometry
-
سند معلق به انجام شرطی
دیکشنری فارسی به عربی
سياسة
-
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده و پس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
دیکشنری فارسی به عربی
خاص
-
جستوجو در متن
-
صيغة الشرط
دیکشنری عربی به فارسی
وجه شرطي , وابسته بوجه شرطي
-
subjunctive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقتدر، وجه شرطی، وابسته بوجه شرطی
-
premaniacal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش شرطی
-
nonpartner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر شرطی
-
conational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرطی
-
precollusive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش شرطی