کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرر بیکدلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شرر بیکدلی
لغتنامه دهخدا
شرر بیکدلی . [ ش َ رَ رِ ب َ دِ ] (اِخ ) حسنعلی بیک فرزند حاجی لطفعلی بیک آذر. غزل میسرود و در قم سکونت داشت و هفتاد سال عمر داشت و در سال 1248 هَ . ق . درگذشت . (الذریعة ج 9 ص 509) (مجمعالفصحاء ج 2 ص 262).
-
واژههای مشابه
-
شَرَرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
زبانههايي که از آتش بر ميخيزد .
-
شرر خراسانی
لغتنامه دهخدا
شرر خراسانی . [ ش َ رَ رِ خ ُ ] (اِخ ) میرزا عسکر فرزند میرزا هدایة اﷲ حسینی خراسانی است . شعر میسروده و در اواخر زمان سلطان محمد شاه به طهران آمد و در 1280 هَ . ق . درگذشت . (الذریعة ج 9 ص 510) (مجمعالفصحاء ج 2 ص 250).
-
شرر زدن
لغتنامه دهخدا
شرر زدن . [ ش َ رَرْ زَ دَ ] (مص مرکب ) برافروختن . شعله ور ساختن . جرقه زدن بر چیزی و درافروختن آن : کجاست ناقه و کو صالح و کجا شد هودکه زآتش اجل اندر امل زدند شرر.ناصرخسرو.
-
شرر شیرازی
لغتنامه دهخدا
شرر شیرازی . [ ش َ رَ رِ ] (اِخ ) میرهادی قلندر. از شعرای معاصر میر طاهر وحید و نجیبای کاشی و شفیعای اثر بود و در سال 1107 هَ . ق . در شیراز درگذشت و شصت سال عمر نمود. (از الذریعة ج 9 ص 510).
-
جستوجو در متن
-
حسین علی بیکدلی
لغتنامه دهخدا
حسین علی بیکدلی . [ ح ُ س َ ب َ دَ ] (اِخ ) برادر لطفعلی آذر است ، و «شرر» تخلص میکرد. رجوع به شرر شود.