کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرخر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شرخر
معنی
(شَ. خَ) (اِمر.) کسی که ملک و مال مورد اختلاف یا چک و سفتة برگشتی را از صاحبانشان به بهای ارزان می خرد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شرخر
فرهنگ فارسی معین
(شَ. خَ) (اِمر.) کسی که ملک و مال مورد اختلاف یا چک و سفتة برگشتی را از صاحبانشان به بهای ارزان می خرد.
-
شرخر
لغتنامه دهخدا
شرخر. [ ش َ خ َ ] (نف مرکب ) خریدار شر. کسی که در امور متنازع فیه با دادن وجهی به یکی از متداعیان حق او را بخرد و در همه ٔ مراحل تا حصول نتیجه ٔ نهائی خود را جانشین او سازد.
-
جستوجو در متن
-
شرخری
لغتنامه دهخدا
شرخری . [ ش َ خ َ ] (حامص مرکب ) عمل شرخر. مدعاها را خریدن پیش از اثبات در محکمه . (یادداشت مؤلف ).