کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرح ده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جزء به جزء شرح دادن
دیکشنری فارسی به عربی
هالة
-
بیش از حد واقع شرح دادن
دیکشنری فارسی به عربی
بالغ (فعل ماض)
-
نگارش شرح زندگی شخصی بوسیله ء خود او
دیکشنری فارسی به عربی
سيرة ذاتية
-
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
دیکشنری فارسی به عربی
دليل
-
یکی از چهار کتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
دیکشنری فارسی به عربی
انجيل
-
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع (اعم از نوشته یا ننوشته)
دیکشنری فارسی به عربی
لوح
-
جستوجو در متن
-
ده دله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [قدیمی، مجاز] dahdele کسی که هردم دل به دیگری دهد؛ بیوفا؛ بلهوس: ◻︎ شرح این بگذارم و گیرم گله / از جفای آن نگار دهدله (مولوی: ۱۰۷).
-
حاره
لغتنامه دهخدا
حاره . [ رَ ] (ع اِ) کلاته . (نصاب ) (مهذب الاسماء). || ده خرد. (مهذب الاسماء). ده خرد و آنکه خانه های آن یکجاباشد. || چهار دیوار. || محله .(به اصطلاح دمشقیان ). || محله ای که خانه های آن نزدیک یکدیگر باشد. (یاقوت به نقل از ازهری ). || کشت زار. (غیاث...
-
متلخص
لغتنامه دهخدا
متلخص . [ م ُ ت َ ل َخ ْ خ ِ ] (ع ص ) بیان شده . شرح و توصیف شده . || پیدا و روشن شده .(ناظم الاطباء). روش-ن ش-ده . (از فرهن-گ جانس-ون ).
-
هفت نه
لغتنامه دهخدا
هفت نه . [ هََ ن ُه ْ ] (اِ مرکب ) آرایش و زیور و اسباب عروسی ، و «نه ده » نیز گویند. (غیاث ). || میتواند که مراد از تارهای ساز باشد، چه بر رباب و مثل آن نه و هفت تار می بندند. (غیاث از شرح قران السعدین ).
-
اسعد
لغتنامه دهخدا
اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن منجا. قاضی وجیه الدین حنبلی دمشقی . متوفی بسال 606 هَ .ق . او راست : خلاصه در فروع . و نیز هدایة طویادی را بنام «النهایة» شرح کرده که نصف آن بالغ بر ده مجلد است . (کشف الظنون ).
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [س ُ ] (اِخ ) ابن سالم بن احمد، معروف به حنفی . فاضل وشاعر و فقیه شافعی و از مردم مصر (ده خفته ) بود. دومقامه ، رساله ای در «علم الآداب » و شرح آن و نیز دیوان شعر و همچنین حواشی و شروحی دارد که از آن جمله است : 1 - حاشیه ای بر اشمونی . 2 - حاش...
-
شرف
لغتنامه دهخدا
شرف . [ ش َ رَ ] (اِخ ) ابن عثمان غزی . متوفای 779 هَ . ق . او راست : 1- مدینة العلم . 2- شرح بسیطی بر منهاج نووی قریب به ده جلد. 3- مختصر روضه ٔ نووی . (یادداشت مؤلف ).
-
عبیدا
لغتنامه دهخدا
عبیدا. [ ع ُ ب َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن عبیداﷲ القرشی الاموی العثمانی الاشبیلی . امام نحو و از مردم اشبیله ٔ اندلس بود. هنگامیکه فرنگیان بر اندلس استیلا یافتند وی به بسنة رفت .از تألیفات اوست : شرح کتاب سیبویه . شرح الجمل در ده مجلد. شرح الای...
-
ویسیان
لغتنامه دهخدا
ویسیان . [ وِ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان خرم آباد. این بخش درجنوب شهرستان واقع و حدود آن به شرح زیر است : از شمال به خرم آباد، از جنوب به بخش ملاوی ، از خاور به بخش پاپی ، از باختر به رودخانه ٔ خرم آباد که بخش چگنی رااز ویسیان جدا می نماید. آ...