کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نشین
دیکشنری فارسی به عربی
شرج
-
سوراخ کون
دیکشنری فارسی به عربی
شرج
-
زین
دیکشنری فارسی به عربی
شرج
-
پالا ن زدن
دیکشنری فارسی به عربی
شرج
-
زین کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شرج
-
مقعد
دیکشنری فارسی به عربی
شرج , مستقيم
-
بن
دیکشنری فارسی به عربی
جزر , شرج
-
سواری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خلية , دافع , شرج
-
اشراج
لغتنامه دهخدا
اشراج . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ شَرَج ، بمعنی جای فراخ از وادی . (منتهی الارب ). رجوع به شرج شود.
-
شروج
لغتنامه دهخدا
شروج . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَرج . (از اقرب الموارد) (ازناظم الاطباء). ج ِ شرج به معنی آبراهه از زمین سنگلاخ به سوی زمین نرم . (از آنندراج ). رجوع به شرج شود.
-
تحمیل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابرز , افرض , اوقع , شرج , عبء , مهمة
-
شراج
لغتنامه دهخدا
شراج . [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شرج به معنی آبراهه از زمین سنگلاخ بسوی زمین نرم . (منتهی الارب ). رجوع به شرج شود.
-
لصاف
لغتنامه دهخدا
لصاف . [ ل َ ف ِ ] (اِخ ) ابوعبید سکونی گوید: آبی است نزدیک شرج و ناظرة و آن از آبهای ایاد قدیم است . (از معجم البلدان ).
-
آسمان دره
لغتنامه دهخدا
آسمان دره . [ س ْ / س ِ دَ رَ / رِ / دَرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کاهکشان . کهکشان . مجرّه . اُم ُّالسماء. راه مکه .راه حاجیان . شرج . شرج السماء. (السامی ) : بکوچه ای که رَوی با کف گهرافشان چو آسمان دره سازی ز بس گهرباری . منجیک (از جهانگیری ).سمند از ...
-
هدهاد
لغتنامه دهخدا
هدهاد. [ هََ ] (اِخ ) ابن شرج بن شرحبیل بن ذی سحر. ملکی از ملوک حمیر و پدر بلقیس ملکه ٔ سباست . (منتهی الارب ).