کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شربت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شربت
/šarbat/
معنی
۱. مقداری از آشامیدنی که به یکبار آشامیده شود.
۲. مخلوط عصارۀ میوه و آب که قند یا شکر در آن حل کرده باشند.
۳. (پزشکی) داروی آشامیدنی حاوی قند.
〈 شربت الماس: [قدیمی، مجاز] شمشیر آبدار؛ شمشیر تیز.
〈 شربت حیوان: [قدیمی] آب حیات؛ شربت خضر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آشامیدنی، جلاب، مشروب، معجون، نوشیدنی
برابر فارسی
دوشاب، نوشابه
دیکشنری
sherbet
-
جستوجوی دقیق
-
شربت
واژگان مترادف و متضاد
آشامیدنی، جلاب، مشروب، معجون، نوشیدنی
-
شربت
فرهنگ واژههای سره
دوشاب، نوشابه
-
syrup
شربت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محلول آبی قندها یا محصولات آبکافت نشاسته
-
شربت
فرهنگ فارسی معین
(شَ بَ) [ ع . شربة ] (اِ.) در فارسی : 1 - نوشیدنی . 2 - آب آمیخته با شکر یا عصارة میوه .
-
شربت
لغتنامه دهخدا
شربت . [ ش َ ب َ ] (ع اِ) آشامیدنی : چندانکه شربت مرگ را تجرع افتد... هرآینه بدوباید پیوست . (کلیله و دمنه ). شربتهای تلخ که آن روزتجرع افتد واجب کند که محبت دنیا را بر دلها سرد کند. (کلیله و دمنه ). هر که درگاه ملوک را لازم گیرد و از... تجرع شربتهای...
-
شربت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شربَة] šarbat ۱. مقداری از آشامیدنی که به یکبار آشامیده شود.۲. مخلوط عصارۀ میوه و آب که قند یا شکر در آن حل کرده باشند.۳. (پزشکی) داروی آشامیدنی حاوی قند.〈 شربت الماس: [قدیمی، مجاز] شمشیر آبدار؛ شمشیر تیز.〈 شربت حیوان: [قدیمی...
-
شربت
دیکشنری فارسی به عربی
سلسبيل , شراب , عصير
-
شربت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: šarbat طاری: šarbat طامه ای: šarbat طرقی: šarbat کشه ای: šarbat نطنزی: šarbat
-
واژههای مشابه
-
maple syrup
شربت افرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محلول قندی غلیظ که با تبخیر آب شیرابۀ افرا به دست میآید
-
corn syrup
شربت ذرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محلول شیرینکنندهای که ازطریق آبکافت نشاستۀ ذرت به دست میآید
-
glucose syrup
شربت گلوکوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شربتی که بخش غالب آن از گلوکوز تشکیل شده است
-
starch syrup
شربت نشاسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] هرنوع شربتی که از آبکافت نشاسته به قندهایی مانند مالتودکسترین و گلوکوز تولید شود
-
شربت الماس
لغتنامه دهخدا
شربت الماس . [ ش َ ب َ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شمشیر آبدار است . (برهان ) (بهار عجم ). شمشیر تابان و درخشان . (ناظم الاطباء).
-
شربت تر
لغتنامه دهخدا
شربت تر. [ ش َ ب َ ت ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شربت لطیف و نفیس است . (بهار عجم ) (آنندراج ) : چو دولاب کو شربت تر دهدازین سر ستاند از آن سردهد.نظامی .