کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شدنی بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یکی شدنی
دیکشنری فارسی به عربی
اندماج
-
حل شدنی
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للذوبان
-
انجام شدنی
دیکشنری فارسی به عربی
فعال
-
دگرگون شدنی
دیکشنری فارسی به عربی
متغير
-
invertible counterpoint
کنترپوان معکوسشدنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کنترپوانی که در آن بخش (part) یا بخشهای پایینی میتوانند با بخش یا بخشهای بالایی جابهجا شوند
-
hydrolyzable
آبکافتشدنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] قابلیت شکافته شدن یک مولکول در واکنش با آب
-
closable operator
عملگر بستهشدنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عملگری خطی که گسترش بسته دارد
-
هلا ک شدنی
دیکشنری فارسی به عربی
عرضة للتلف
-
نقد شدنی در بانک
دیکشنری فارسی به عربی
مقبول للبنک
-
جستوجو در متن
-
میسر بودن
فرهنگ واژههای سره
شدنی بودن، فراهم بودن
-
feasibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امکان پذیری، امکان، شدنی بودن
-
feasibilities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امكانات، امکان، شدنی بودن
-
نبودنی
لغتنامه دهخدا
نبودنی . [ ن َ دَ ] (ص لیاقت ) آنچه بودن را نشاید. که وجودیافتنی و هست شدنی نیست . مقابل بودنی .
-
عملية
دیکشنری عربی به فارسی
امکان , شدني بودن , اداره , گرداندن , عمل جراحي , عمل , گردش , وابسته به عمل , مراحل مختلف چيزي , پيشرفت تدريجي ومداوم , جريان عمل , مرحله , دوره عمل , طرز عمل , تهيه کردن , مراحلي را طي کردن , بانجام رساندن , تمام کردن , فرا گرد , فراشد , روند , فرا...
-
مقدور
لغتنامه دهخدا
مقدور. [ م َ ] (ع ص ) تقدیرشده و مقدر. (ناظم الاطباء). امر محتوم . ج ، مقادیر. (از اقرب الموارد). آنچه اراده ٔ خدا بر انجام یافتن آن تعلق گرفته . امر ناگزیر : و کان امراﷲ قدراً مقدوراً. (قرآن 38/33).در تک ایدون جَهَد که باد بزان که تو گویی قضای مقدور...