کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شدت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شدت
/šeddat/
معنی
۱. حدّت؛ بسیاری.
۲. اصرار؛ سماجت.
۳. [قدیمی] تنگی و سختی زندگی.
۴. عذاب؛ سختی؛ رنج.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تشدد، تندی، حدت، درشتی، سختی، سورت، صلابت، ضراء، عذاب، قوت، نجدت، نکراء
۲. بسیاری، فراوانی، کثرت ≠ لطف
برابر فارسی
سخت
دیکشنری
acuteness, dead, depth, extreme, extremeness, extremity, ferocity, fierceness, forcefulness, graveness, hotness, impetuosity, intensity, intensiveness, keenness, mightiness, oomph, rigor, ruggedness, severeness, severity, sternness, strength, stringency, teeth, tensity, tyranny, vehemence, vehemency, vigor, vigour, violence
-
جستوجوی دقیق
-
شدت
واژگان مترادف و متضاد
۱. تشدد، تندی، حدت، درشتی، سختی، سورت، صلابت، ضراء، عذاب، قوت، نجدت، نکراء ۲. بسیاری، فراوانی، کثرت ≠ لطف
-
شدت
فرهنگ واژههای سره
سخت
-
شدت
فرهنگ فارسی معین
(ش دَُ) [ ع . شدة ] (اِمص .) 1 - سختی ، صلابت . 2 - تنگی ، بدبختی .
-
شدت
لغتنامه دهخدا
شدت . [ ش ِدْ دَ ] (ع اِمص ) سختی . صلابت در جواهر و اعراض . محکمی . استواری . استحکام . قوت . حمله . نجدت . ثبات قلب . شجاعت . سختی . تنگی . ضیق . صعوبت . مجاعه . (یادداشت مؤلف ) : خواهی اندر عنا و شدت زی خواهی اندر امان و نعمت و ناز. رودکی (از تار...
-
شدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شدّة] šeddat ۱. حدّت؛ بسیاری.۲. اصرار؛ سماجت.۳. [قدیمی] تنگی و سختی زندگی.۴. عذاب؛ سختی؛ رنج.
-
شدت
دیکشنری فارسی به عربی
جاذبية , حد اقصي , عنف , غضب , قسوة , کثافة
-
واژههای مشابه
-
همشدت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← خط همشدت
-
intensity level
تراز شدت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مقدار انرژی صوتی که در واحد زمان به واحد سطح میرسد و برحسب دسیبل بیان میشود
-
intensity
شدت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اندازه یا بزرگی کمیتهای فیزیکی
-
severity
شدت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] درجۀ ناخوشی و خطری که بیمار در معرض آن است
-
acoustic intensity
شدت آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آهنگ عبور انرژی آکوستیکی از واحد سطح
-
saturation intensity
شدت اشباع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی در طیفنمایی (spectroscopy) که به ازای آن تابش ناشی از گذار بین ترازهای انرژی ذره براثر تابش الکترومغناطیسی به حد اشباع میرسد
-
radiation intensity
شدت تابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] توان تابش در زاویۀ فضایی واحد در جهتی معین
-
erosion intensity
شدت فرسایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مقدار مواد جامدی که براثر فرسایش از سطح زمین در واحد زمان برداشته میشود