کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شخیوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شخیوه
لغتنامه دهخدا
شخیوه . [ ش َ وَ ] (اِ صوت ) صفیر. بانگ که از میان دو لب برآید چون هوای درون ریه به خارج فرستند.
-
واژههای مشابه
-
شخیوه کردن
لغتنامه دهخدا
شخیوه کردن . [ ش َ وَ / وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صفیر زدن . ازمیان دو لب بانگ و آوا برآوردن با بیرون فرستادن هوای داخل ریه . مکاء. مَکْوْ. شخولیدن . بانگی که از میان دو لب آید چون آواز سرنای . (از ترجمان القرآن ).
-
جستوجو در متن
-
مکو
لغتنامه دهخدا
مکو. [ م َک ْوْ ] (ع مص ) شخولیدن یعنی بانگ کردن . (دهار). شخیوه کردن یعنی بانگی که از میان دو لب بیرون آید چون آواز سرنا. (ترجمان القرآن ). مُکاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکاء شود. || (اِ) سوراخ روباه و خرگوش و مان...