کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شخصیسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
personalization
شخصیسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، روانشناسی] [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند شخصی کردن [روانشناسی] تغییر یا انطباق امری بهمنظور آنکه برای شخصی معین مناسبتر یا بامعناتر شود
-
واژههای مشابه
-
شخصی
واژگان مترادف و متضاد
خصوصی، فردی، سیویل، غیرنظامی ≠ عمومی، غیرشخصی
-
شخصی
فرهنگ واژههای سره
مردم
-
شخصی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .)منسوب به شخص . 1 - خصوصی ، فردی . 2 - غیرنظامی .
-
شخصی
لغتنامه دهخدا
شخصی . [ ش َ ] (ص نسبی ) مخصوص کسی . (یادداشت مؤلف ). منسوب به شخص . (از اقرب الموارد).- احوال شخصی ؛ در اصطلاح حقوقی اموری است که وضع شخص را در خانواده و کشور معین کند و آنها عبارتند از: 1- تابعیت 2- جنسیت 3- سن 4- نسب . از این احوال در مباحث ولاد...
-
شخصي
دیکشنری عربی به فارسی
شخصي , خصوصي , حضوري , مربوط به شخص
-
شخصی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به شخص) [عربی. فارسی] šaxsi ۱. ویژگی آنچه متعلق به خود شخص باشد.۲. خصوصی.۳. [مقابلِ نظامی] غیرنظامی.
-
شخصی
دیکشنری فارسی به عربی
شخص ما , شخصي , واحد
-
personalized
شخصیسازیشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی اطلاعات گزیده و پالایششده برای یک فرد با استفاده از اطلاعات شخصی وی متـ . شخصیشده
-
سازی
لغتنامه دهخدا
سازی . (حامص ) جزو دوم کلمات ، مرکب از «ساز» (نعت فاعلی مرخم ) و «ی » (حاصل مصدر) است . این کلمه اکثر به اسم ذات پیوندد و حاصل مصدر سازد بمعنی سازندگی ، بناکردن یا بعمل آوردن و استحصال و درست کردن چیزی ، و عمل و حرفه و شغل سازنده ٔ آن ، چون گری و کار...
-
private aircraft
هواگَرد شخصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی که مالک آن خلبان شخصی است
-
غرض شخصی
لغتنامه دهخدا
غرض شخصی . [ غ َ رَ ض ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غرض نفسانی . سود خود جستن و دشمنی و کینه داشتن با کسی . رجوع به غرض و غرض نفسانی شود.
-
individual travel
سفر شخصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفری انفرادی یا خانوادگی که برنامۀ آن را خود مسافر تنظیم میکند
-
personal author
پدیدآور شخصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] شخصی حقیقی که محتوای یک اثر را پدید آورده است