کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شحم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شحوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ۱شَحْم] [قدیمی] šohum = شحم
-
چربی خوک
دیکشنری فارسی به عربی
شحم الخنزير
-
چربی زدن
دیکشنری فارسی به عربی
شحم الخنزير
-
چرب زبانی
دیکشنری فارسی به عربی
شحم الخنزير
-
گوشت خوک
دیکشنری فارسی به عربی
شحم الخنزير , لحم الخنزير
-
تشحیم
لغتنامه دهخدا
تشحیم . [ ت َ ] (ع مص ) شحم خورانیدن قوم را: شحّم القوم ؛ اطعمهم الشحم . (از المنجد).
-
شُحُومَهُمَا
فرهنگ واژگان قرآن
چربي و پيه هاي آن دو(شحوم جمع شَحم)
-
ارایش دادن
دیکشنری فارسی به عربی
جمل , زين , شحم الخنزير , قادر
-
فوتیس
لغتنامه دهخدا
فوتیس . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی شحم اسد است . (فهرست مخزن الادویه ). || به یونانی پیه مرغابی است که به عربی شحم الاذر نامند. (از حکیم مؤمن ).
-
عبرود
لغتنامه دهخدا
عبرود. [ع ُ ] (ع ص ) شحم عبرود؛ پیه لرزان . (ناظم الاطباء).
-
پیه خواه
لغتنامه دهخدا
پیه خواه . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) شَحِم . آزمند پیه .
-
ضنط
لغتنامه دهخدا
ضنط. [ ض َ ن َ ] (ع اِ) پِه . پیه . (منتهی الارب ). شحم .
-
نار پیه
لغتنامه دهخدا
نار پیه . (اِ مرکب ) شحم الرمان . پیه انار.
-
حمیش
لغتنامه دهخدا
حمیش . [ ح َ ] (ع اِ) پیه . (منتهی الارب ). شحم . (از اقرب الموارد).
-
چوم
لغتنامه دهخدا
چوم . (اِ) چربی و پیه و شحم . (ناظم الاطباء). اما جای دیگر دیده نشد.