کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شحاذت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شحاذت
لغتنامه دهخدا
شحاذت . [ ش َذَ ] (ع اِمص ) گدایی . (یادداشت مؤلف ). عمل شحاذ.
-
واژههای همآوا
-
شحاذة
لغتنامه دهخدا
شحاذة. [ ش َح ْحا ذَ ] (ع ص ) مؤنث شحاذ. (از مهذب الاسماء). گدای مبرم و سمج زن . || روشن گر. صیقل . صقال . صاقل . جلاء: شحاذالسیوف ؛ جلاءالسیوف . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
گدایی
لغتنامه دهخدا
گدایی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) عمل گدا. کار گدا. دریوزه . (آنندراج ). ساسانیة. (دهار). کدیه . گدیه . بینوایی . تنگدستی . افلاس . درویشی . سؤال بکف . شحاذت . مسکنت . فقر. بی چیزی . سؤال آنکه عصا در دست گرفته گدائی کند و از مردمان سؤال نماید. هبنقع. ...