کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شجره نومچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شجره نامه
لغتنامه دهخدا
شجره نامه . [ ش َ ج َ رَ م َ / ش َ ج َ رِ م َ / ش ج َ رَ م ِ / ش ج َ رِ م ِ ] (اِ مرکب ) نسب نامه . فهرست نامهای پدران و نیاکان کسی به صورت درختی که نیای اولی اصل و فرزندان بترتیب شاخهای آن باشند.
-
شجرة بروفوریوس
لغتنامه دهخدا
شجرة بروفوریوس . [ ش َ ج َ رَ ت ُ ب ُ ] (اِ مرکب ) نزد منطقیان صورت درختی است که در آن اجناس و انواع را از اعم تا به اخص رسم کنند و آغاز از جوهر کنند تا به اشخاص منتهی شود. (از اقرب الموارد).
-
شجرة حدباء
لغتنامه دهخدا
شجرة حدباء. [ش َ ج َ رَ ت ُ ح َ ] (اِخ ) نام درختی است در حدیبیه که مسلمانان در آنجا با پیغمبر (ص ) بیعت نمودند. (از معجم البلدان : حدیبیة). رجوع به شجرة و حدیبیه شود.
-
شجره ٔ طوبی
لغتنامه دهخدا
شجره ٔ طوبی . [ ش َ ج َ رَ / رِ ی ِ با ](اِخ ) درخت طوبی . و طوبی درختی است در بهشت . رجوع به طوبی شود. || (اِ مرکب ) در اصطلاح عرفا اصول معارف و اخلاق حسنه است . (فرهنگ اصطلاحات عرفا).
-
شجرة العنب
دیکشنری عربی به فارسی
درخت انگور , تاک , مو , شايعه , شهرت
-
شجرة العرعر
دیکشنری عربی به فارسی
پيرو , سرو کوهي
-
شجرة الحور
دیکشنری عربی به فارسی
درخت تبريزي , سپيدار , درخت صنوبر
-
شجرة الکوافة
دیکشنری عربی به فارسی
گياهان و بته هاي جنس
-
شجرة النسب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] šajaratonnasab = شجرهنامه
-
شجره نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] šajarenāme فهرست اسامی نیاکان کسی که بهترتیب نوشته شده باشد؛ نسبنامه؛ شجرةالنسب؛ شجره.
-
شجره شناس
دیکشنری فارسی به عربی
اخصائي بعلم الانساب
-
شجره النسب
دیکشنری فارسی به عربی
علم الانساب
-
شجره نامه
دیکشنری فارسی به عربی
علم الانساب
-
pedigree breeding
بهنژادی شجرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] یکی از روشهای بهنژادی که در آن، هر بوته، در نسلهای درحالتفرق، براساس صفات مطلوب ظاهری و باتوجه به شجرهنامه گزینش میشود
-
شجرة دائمة الخضرة
دیکشنری عربی به فارسی
بي خزان , هميشه سبز , هميشه بهار , بادوام