کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شجرة الکوافة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شجرة الکوافة
معنی
گياهان و بته هاي جنس
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شجرة الکوافة
دیکشنری عربی به فارسی
گياهان و بته هاي جنس
-
واژههای مشابه
-
شجره
لغتنامه دهخدا
شجره . [ ش َ ج َ رَ ] (ع اِ) نسب نامه . آنچه مشایخان اسامی پیران خود نوشته به ترتیب به مرید میدهند. (از آنندراج ) : مرز عراق ملک تو، نی غلطم عراق چه کز شجره به هفت جد وارث هفت کشوری . خاقانی .کس نیست در جهان که به گوهر ز آدمی است ور هست گو بیا شجره ب...
-
شجره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شجرَة، جمع: شَجَرات] šajare ۱. یک درخت؛ درخت.۲. = شجرهنامه
-
شَجَرَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
درخت - روييدنيهايي که ساقه دارند
-
کله شجره
لغتنامه دهخدا
کله شجره . [ ک ُ ل َه ْ ش َ ج َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کله شجرا. (از اشتینگاس ) (ناظم الاطباء). رجوع به کله شجرا شود.
-
شجره نامه
فرهنگ واژههای سره
تبارنامه
-
شجره نامه
فرهنگ فارسی معین
(شَ جَ رِ. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) نسب - نامه .
-
شجره ٔ موسی
لغتنامه دهخدا
شجره ٔ موسی . [ ش َ ج َ رَ / رِ ی ِ سا] (اِخ ) اشاره است به درختی که از آن به موسی پیغامبر ندا آمد که : یا موسی انی انااﷲ رب العالمین . (قرآن 30/28) : دیه بوصیر به زمین الفیوم که مقام شجره ٔ موسی (ع ) و قتلگاه مروان الحمار بود بر بیست فرسنگی مصر است ...
-
شجره نامه
لغتنامه دهخدا
شجره نامه . [ ش َ ج َ رَ م َ / ش َ ج َ رِ م َ / ش ج َ رَ م ِ / ش ج َ رِ م ِ ] (اِ مرکب ) نسب نامه . فهرست نامهای پدران و نیاکان کسی به صورت درختی که نیای اولی اصل و فرزندان بترتیب شاخهای آن باشند.
-
شجرة بروفوریوس
لغتنامه دهخدا
شجرة بروفوریوس . [ ش َ ج َ رَ ت ُ ب ُ ] (اِ مرکب ) نزد منطقیان صورت درختی است که در آن اجناس و انواع را از اعم تا به اخص رسم کنند و آغاز از جوهر کنند تا به اشخاص منتهی شود. (از اقرب الموارد).
-
شجرة حدباء
لغتنامه دهخدا
شجرة حدباء. [ش َ ج َ رَ ت ُ ح َ ] (اِخ ) نام درختی است در حدیبیه که مسلمانان در آنجا با پیغمبر (ص ) بیعت نمودند. (از معجم البلدان : حدیبیة). رجوع به شجرة و حدیبیه شود.
-
شجره ٔ طوبی
لغتنامه دهخدا
شجره ٔ طوبی . [ ش َ ج َ رَ / رِ ی ِ با ](اِخ ) درخت طوبی . و طوبی درختی است در بهشت . رجوع به طوبی شود. || (اِ مرکب ) در اصطلاح عرفا اصول معارف و اخلاق حسنه است . (فرهنگ اصطلاحات عرفا).
-
شجرة العنب
دیکشنری عربی به فارسی
درخت انگور , تاک , مو , شايعه , شهرت
-
شجرة العرعر
دیکشنری عربی به فارسی
پيرو , سرو کوهي