کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شجب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شجب
معنی
پيمان شکني , عهد شکني , سوگند شکني , نقض عهد , ترک عقيده , ارتداد , انکار
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شجب
لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش َ ] (اِخ )پدر قبیله ای است . (منتهی الارب ). || نام بطنی است از قبیله ٔ کلب . (از معجم قبایل العرب ج 4).
-
شجب
لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش َ ] (ع اِ) حاجت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اندوه . (منتهی الارب ). هم . (از اقرب الموارد). || ستون خانه . (منتهی الارب ). ستونی از ستونهای خانه . (از اقرب الموارد). ج ،شُجوب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || مشک خشک که در آ...
-
شجب
لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش َ ] (ع مص ) هلاک کردن . (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || اندوهگین کردن . (از اقرب الموارد) (مصادراللغة زوزنی ). || هلاک شدن . || اندوهگین شدن . || گونه ٔ روی بگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || مشغول کردن . (از اقرب المو...
-
شجب
لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش َ ج َ ] (ع اِ) اندوه . (منتهی الارب ).به معنی حزن و معروف در آن «شجن » است . (از اقرب الموارد). || رنج و اذیت بیماری . یا اذیت و رنج که از قتال حاصل شود. (منتهی الارب ). مشقتی که از بیماری یا قتال به انسان برسد. (از اقرب الموارد).
-
شجب
لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش َ ج ِ ] (ع ص ) هلاک شونده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اندوهگین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رنج رسیده از بیماری یا قتال . (از اقرب الموارد).
-
شجب
لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش ُ ج ُ] (ع اِ) سه پایه ٔ چوبین که شبان به وی ادات خود را آویزان سازد. (منتهی الارب ). سه چوب که چوپان دلو را بدان آویزان کند. (از اقرب الموارد). || ج ِ شجاب . (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به شجاب شود.
-
شجب
دیکشنری عربی به فارسی
پيمان شکني , عهد شکني , سوگند شکني , نقض عهد , ترک عقيده , ارتداد , انکار
-
جستوجو در متن
-
شجوب
لغتنامه دهخدا
شجوب . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَجب . (منتهی الارب ). رجوع به شجب شود. || ج ِ شَجَب . (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به شجب شود.
-
عهد شکنی
دیکشنری فارسی به عربی
شجب
-
ترک عقیده
دیکشنری فارسی به عربی
ارتداد , شجب
-
سوگند شکنی
دیکشنری فارسی به عربی
حنث , شجب
-
پیمان شکنی
دیکشنری فارسی به عربی
خيانة , شجب
-
ارتداد
دیکشنری فارسی به عربی
ارتداد , بدعة , شجب
-
انکار
دیکشنری فارسی به عربی
انکر , تناقض , شجب , نکران