کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شجاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شجاب
لغتنامه دهخدا
شجاب . [ ش ِ ] (ع اِ) دار چوب که بر وی جامه اندازند. (منتهی الارب ). دار چوب که در جایی نصب گردد و جامه ها را بر آن اندازند و باد دهند. (از اقرب الموارد). || سربند شیشه که بدان شیشه و جز آن را ببندند. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شجب
لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش ُ ج ُ] (ع اِ) سه پایه ٔ چوبین که شبان به وی ادات خود را آویزان سازد. (منتهی الارب ). سه چوب که چوپان دلو را بدان آویزان کند. (از اقرب الموارد). || ج ِ شجاب . (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به شجاب شود.
-
چوب رخت
لغتنامه دهخدا
چوب رخت . [ رَ ] (اِ مرکب ) جامه آویز چوبی که افقی بر دیوار استوار کنند و جامه ها بروی آویزند. (یادداشت مؤلف ). میخ رخت . رخت آویز. (فرهنگ رازی ص 45). چوب رختی : شجاب ؛ دارچوب . چوب رخت . مشجب ؛ دارچوب . چوب رخت .
-
شجب
لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش َ ] (ع مص ) هلاک کردن . (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || اندوهگین کردن . (از اقرب الموارد) (مصادراللغة زوزنی ). || هلاک شدن . || اندوهگین شدن . || گونه ٔ روی بگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || مشغول کردن . (از اقرب المو...