کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شتک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شتک
/šatak/
معنی
ترشح آب؛ آبی که از نهر یا از روی زمین بهواسطۀ جریان سریع یا حرکت کردن در میان آن به اطراف پاشیده میشود.
〈 شتک زدن: (مصدر لازم) راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
spatter
شتک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] قطرات کوچک پوشرنگ که در حین کار از غلتک پوشرنگزنی یا قلممو بیرون میپاشد
-
شتک
لغتنامه دهخدا
شتک . [ ش َ ت َ ] (اِ) در تداول خانگی ، ترشح . ترشح آب ، خاصه آب ناپاک . پاشیده شدن ذرات آب . رشاشه . (یادداشت مؤلف ). پریدن ذرات ریز آب روی بدن یا لباس کسی . معمولاً زنان وسواسی از «شتک » بسیار پرهیز میکنند و هرگاه کسی به سهو به آنان شتک کند یا آبی...
-
شتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šatak ترشح آب؛ آبی که از نهر یا از روی زمین بهواسطۀ جریان سریع یا حرکت کردن در میان آن به اطراف پاشیده میشود.〈 شتک زدن: (مصدر لازم) راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن.
-
شتک
دیکشنری فارسی به عربی
بقعة
-
واژههای مشابه
-
spattering
شتککاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ایجاد نقاط رنگی کوچک با قلممو و کمی پوشرنگ، برای شبیهسازی بافت چوب در کهنهنمایی
-
شتک زدن
فرهنگ فارسی معین
(ش تَ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) سفت شدن ترشحات مایعات بر چیزی .
-
شتک زدن
لغتنامه دهخدا
شتک زدن . [ ش َ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) پاشیدن رشحات آب یا مایعی دیگر. (یادداشت مؤلف ). || موج زدن . تموج . (یادداشت مؤلف ).- شتک زدن آب روی سنگ ؛ ترشح و پریدن ذرات آب رودخانه و نهر، جز آن بر اثرجریان تند و سریع آن بر روی سنگها و به اطراف و حوالی ....
-
شتک کردن
لغتنامه دهخدا
شتک کردن . [ ش َ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (... به کسی )، در تداول خانگی ترشح کردن آب و مخصوصاً آب متنجس . در تداول زنان ترشح آب به کسی ، خاصه آبی ناپاک . (یادداشت مؤلف ).
-
شِتَک،() زدن
لهجه و گویش تهرانی
ترشح شدن/کردن
-
roller spatter resistance, spatter resistance
مقاومت در برابر شتک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مقاومت پوشرنگ در مقابل تشکیل قطره در حین پوشرنگزنی با غلتک
-
جستوجو در متن
-
فَشنگ،پَشنگ،پشنگه
لهجه و گویش تهرانی
ترشح آب و مایع،شِتَک
-
spatter finish
نمای شتکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] جلوهای تزیینی بهصورت نقاط یا شتکهایی رنگی بر سطحی با رنگهای متباین
-
splash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چلپ چلوپ، صدای ریزش، دارای ترشح، شتک، دارای صدای چلب چلوب، صدای ترشح، چلپ چلوپ کردن، ریختن، ترشح کردن