کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شتری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شتری
لغتنامه دهخدا
شتری . [ ش ُ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به شتر.- پشم شتری ؛ پشم که از شتر چیده و باز کرده باشند.- رنگ شتری ؛ رنگی مانند رنگ متمایل به زردی چون رنگ پشم شتر. رنگی مانند رنگ ارده . (ناظم الاطباء).- شنگ شتری ؛ نوعی شنگ که ساقه های پیچان دارند.- کینه ٔ شتری...
-
شتری
لهجه و گویش تهرانی
درشت، شتری بار کردن: ،
-
واژههای مشابه
-
شُتُرى
لهجه و گویش بختیاری
šotori شترى، قهوهاى کم رنگ.
-
ناز شتری، عشوه شتری
لهجه و گویش تهرانی
نازناشیانه
-
شُتُری،قاچ شتری
لهجه و گویش تهرانی
برش باریک هندوانه
-
لب شتری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) labšotori آنکه لب کلفت و آویخته مثل لب شتر دارد.
-
لب شتری
لغتنامه دهخدا
لب شتری . [ ل َ ش ُ ت ُ ] (ص مرکب ) آنکه لبی چون لفج شتر دارد. که لبی چون لفج اشتر دارد سطبر و آویخته .
-
چال شتری
لغتنامه دهخدا
چال شتری . [ ش ُت ُ ] (اِ مرکب ) قسمی قفل . || نوعی پیچ .
-
رنگ شتری
دیکشنری فارسی به عربی
جمل
-
پا شتری
لهجه و گویش تهرانی
دارای پای پهن و بزرگ
-
لب شتری
لهجه و گویش تهرانی
دارای لب بزرگ و برآمده،لب کلفت
-
غمزه شتری
لهجه و گویش تهرانی
عشوه ناشیانه
-
کنه شتری
لهجه و گویش تهرانی
سمج
-
رقص شاطری،رقص شتری
لهجه و گویش تهرانی
رقص شاطران