کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شترة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شترة
لغتنامه دهخدا
شترة. [ ش َ ت َ رَ ] (ع اِمص ) با هم آمدن و گرد آمدن پلک زبرین و برگشتن آن بدان سان که با پلک زیرین به خوبی منطبق و جفت نشود. (یادداشت مؤلف ). انقلاب مزمن جفن به خارج . کوتاهی پلک چشم است و به سبب کوتاهی پلک اندر خواب و غیر آن پوشیده نشود و لبهای هر...
-
شترة
لغتنامه دهخدا
شترة. [ ش ُ رَ ] (ع اِ)مابین دو انگشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
شتره
فرهنگ فارسی معین
(ش تِ رَ یا رِ) (ص .) (عا.) شِلَخته ، بی نظم .
-
شتره
لغتنامه دهخدا
شتره . [ ش َ رِ ] (از ع ، اِ) برگشتگی پلک بالا و پائین چشم و کفتگی پلک و فروهشتگی پلک پائین . (از ناظم الاطباء).
-
شتره
لغتنامه دهخدا
شتره . [ ش ِ ت ِ رَ / رِ ] (ص ) بی سلیقه و بی نظم . (فرهنگ فارسی معین ). شلخته . شلدی .
-
شِتِره
لهجه و گویش تهرانی
شلخته
-
شِتِره ،شِتِره زدن
لهجه و گویش تهرانی
دویدن با سرعت
-
شتره زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دَ) (مص ل .) (عا.) با کفش های پاره و قدم نامنظم راه رفتن .
-
شتره زدن
لغتنامه دهخدا
شتره زدن . [ ش ِ ت ِ رَ / رِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، با کفشهای پاره و قدم نامنظم راه رفتن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شِتِره شلخته
لهجه و گویش تهرانی
زن بی نظم
-
واژههای همآوا
-
شطرة
لغتنامه دهخدا
شطرة. [ ش ِ رَ ] (ع ص ) ولد فلان شطرة؛ فرزندان فلان نصف نرند نصف ماده . (ناظم الاطباء) (از مهذب الاسماء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شطر شود. || (اِ) نوع . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
camelia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شتره