کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شب پوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیم شب
لغتنامه دهخدا
نیم شب . [ ش َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) نیمه شب . دل شب . نصف شب . دیرگاه شب : همی باده خوردند تا نیم شب به یاد بزرگان گشاده دو لب . فردوسی .چو از خواب بیدار شد نیم شب یکی جام می جست و بگشاد لب . فردوسی .وزآن پس یکی نیز نگشاد لب پر از غم همی بود تا نیم ...
-
نیمه شب
لغتنامه دهخدا
نیمه شب . [ م َ / م ِ ش َ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) وسط شب . نیمه ٔ شب : کسی کو ندارد بود خشک لب چنانچون توئی گرسنه نیمه شب . فردوسی .آفرین بر مرکبی کو بشنود در نیمه شب بانگ پای مورچه از زیر چاه شصت باز. منوچهری .تو در نیمه شب نیز اگر یاوری کلیدی بجنبان د...
-
یکشنبه شب
لغتنامه دهخدا
یکشنبه شب . [ ی َ / ی ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ش َ ] (اِ مرکب ) شبی که فردای آن دوشنبه است . (یادداشت مؤلف ). شب که به دنبال روز یکشنبه آید. شب دوشنبه .
-
nyctalotourism
شبگَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری تجربی که در آن گردشگر از غروب آفتاب تا سپیدۀ صبح به بازدید از جاذبههای گردشگری میپردازد
-
day-for-night, night effect, day-for-night filming, D/N
شبنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فیلمبرداری در روز بهگونهایکه به نظر برسد در شب فیلمبرداری شده است
-
nocturia
شبادراری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] افزایش تولید و دفع پیشاب در شب
-
scotopia, scotopic vision, night vision
شببینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] رؤیت در شب یا در تاریکی
-
BAN
شبتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← شبکۀ تنپوش
-
nightglow
شبدرخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی هوادرخش بهصورت کورسویی مرئی در آسمان شب، جدای از نور ماه و ستارگان
-
night auditor
حسابرس شب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که هر شب اقلام بدهکار و بستانکار حساب مهمانان را بررسی و ماندۀ تراز را به حسابدار مهمانخانه/ هتل اعلام میکند
-
اسم شب
فرهنگ فارسی معین
(اِ مِ شَ) (اِمر.) کنایه از: کلمة رمزی که وسیلة شناسایی باشد.
-
شب برات
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بِ یا بَ) [ فا - ع . ] شب پانزدهم شعبان .
-
شب کردن
فرهنگ فارسی معین
(شَ. کَ دَ) (مص ل .) شب را به روز آوردن .
-
شب گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
(شَ . گُ تَ) (مص ل .) شب را سر کردن .
-
شب آویز
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِمر.) = شباویز: مرغ حق ، پرنده ای که شب هنگام از شاخه درختان آویزان می شود و می خواند.