کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبیبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبیبة
لغتنامه دهخدا
شبیبة. [ ش َ ب َ ] (ع اِمص ) جوانی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ج ، شبائب . (اقرب الموارد). || (مص ) برسکیزیدن ستور. (زوزنی ). || بالیدن کودک . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
شبائب
لغتنامه دهخدا
شبائب . [ ش َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِشبیبة و شابة است . به معنی زنان جوان . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به شبیبة و شابة شود.
-
شبیب
لغتنامه دهخدا
شبیب . [ ش َ ] (اِخ ) ابن یزیدبن نعیم بن قیس شیبانی . ملقب به ابوالضحاک . از دلاوران معروف و رهبران قیام علیه بنی امیه بوده است . جاحظ در وصف وی نویسد: در جنگ مردی دلیر بود و به اتفاق صالح بن مسرح علیه حجاج ثقفی در موصل قیام نمود و دعوی خلافت کرد و 1...
-
برنایی
لغتنامه دهخدا
برنایی . [ ب َ / ب ُ ] (حامص ) برنائی . جوانی . (غیاث ) (آنندراج ). برناهی . حداثة. (از دهار). شباب . شبیبة : کنون جوئی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت ترا دیدم به برنایی فسارآهخته و لانه . کسائی .برین کار او پیشدستی کندبه برنایی و تندرستی کند. فردوسی...