کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبیازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبیازه
لغتنامه دهخدا
شبیازه . [ ش َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) شب پره . مرغ عیسی . (از برهان قاطع). خفاش . مرغک شب پرک . حافظ اوبهی گوید: خربیو از مرغ شب پره بود که به روز نتواند پرد و آن را شبیازه گویند و به آذربایجان مشکین پر گویند : تو شب آیی نهان بوی همه روزهمچنانی یقین که...
-
واژههای همآوا
-
شب یازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šabyāze = خفاش
-
جستوجو در متن
-
شبنازه
لغتنامه دهخدا
شبنازه . [ ش َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) شب پره را نامند. (فرهنگ جهانگیری ). رجوع شود به شبیازه .
-
شب یوزه
لغتنامه دهخدا
شب یوزه . [ ش َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) شب پره را گویند که مرغ عیسی باشد. (برهان قاطع). رجوع به شبیازه شود.
-
یازه
لغتنامه دهخدا
یازه . [ زَ / زِ ] (اِ) لرزه . (برهان ) (آنندراج ) (مؤیدالفضلا) (سروری ) : ز ترس بر تن ما لرز و یازه افتادی بدان زمان که رگ ما بجستی از نشتر. مسعودسعد.- تب یازه ؛ تب لرزه . و رجوع به تب یازه شود. || حرکت و جنبش کننده . (سروری ).- خدنگ یازه ؛ با حرک...