کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شبگاه
/šabgāh/
معنی
شبانگاه؛ هنگام شب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
hole, nights, nighttime
-
جستوجوی دقیق
-
شبگاه
لغتنامه دهخدا
شبگاه . [ ش َ ] (اِ مرکب ) شبانگاه . شوگاه . یعنی آنجا که شب کنند. || وقت درآمدن شب . || جای باش گوسفندان ومنزل و محل آسایش چارپایان . (ناظم الاطباء). شوغا.
-
شبگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) šabgāh شبانگاه؛ هنگام شب.
-
شبگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شوگاه› [قدیمی] šabgāh جایی که گوسفندان هنگام شب در آن بهسر میبرند.
-
جستوجو در متن
-
شبغاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شبغار، شبغا، شبغاو، شوغاره، شوغار، شوغاه، شوغا، شبغازه، شبغاز› [قدیمی] šabqāre جایی در کوه و بیابان که گوسفندان هنگام شب در آنجا بهسر میبرند؛ جای خواب گوسفندان؛ شبگاه.
-
غول
واژگان مترادف و متضاد
۱. دیو، شیزان، نسناس، هیولا ۲. آغل، شبگاه، شوغا ۳. اذن، گوش ۴. دستوبازو
-
شوگا
لغتنامه دهخدا
شوگا. [ ش َ / شُو ] (اِ مرکب ) شوغاست که جای خوابیدن چهارپایان باشد در شب . (برهان ). آغل . رجوع به شبگاه و شوغا شود.
-
شبغاز
لغتنامه دهخدا
شبغاز. [ ش َ ] (اِ مرکب ) محوطه ای باشد که شبها گاوان و گوسفندان و دیگر جانوران اهلی در آن به سر برند. (از برهان ). شبگاه . شبغار. شبغا.
-
انگرو
لغتنامه دهخدا
انگرو. [ اَ گ َ ] (اِ) زاغه و آغال گوسپند. (ناظم الاطباء). کمرا. شبگاه گوسفندان . (رشیدی یادداشت مؤلف ). انگروا. (ناظم الاطباء).
-
باغل
لغتنامه دهخدا
باغل . [ غ ِ ] (اِ) جای گاو و گوسفند. (برهان ) (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء). آغل . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) شبگاه . و رجوع به آغل شود.
-
کنام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] konām ۱. جایگاه حیوانات چرنده و درنده؛ شبگاه دد و دام: ◻︎ چو یک پاس بگذشت درندهشیر / به سوی کنام خود آمد دلیر (فردوسی: ۲/۲۲).۲. چراگاه.۳. آشیانه.
-
شوالک
لغتنامه دهخدا
شوالک . [ ش ُ ل َ ] (اِ مرکب ) آله ٔ شب . آنجا که گوسفندان شب به سر آرند. شوغا. شبگاه : ثایة؛ شوالک گوسفند. (مهذب الاسماء). آغل . (یادداشت مؤلف ).
-
شوغاه
لغتنامه دهخدا
شوغاه . [ ش َ / شُو ] (اِ مرکب ) بمعنی شوغا است که جای خوابیدن چارپایان باشد در شب و اصل این لغت شبگاه بود و چون در کلام فارسی بای ابجد به واو و گاف فارسی به غین تبدیل می یابند شبگاه شوغاه شده . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). حظیره که اشتر را سازند. ...
-
زرب
لغتنامه دهخدا
زرب . [ زَ ] (ع مص ) شوغاه (شبگاه ) ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). آغل ساختن برای گوسفندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روان گردیدن آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || داخل کردن چارپا...
-
شبغازه
لغتنامه دهخدا
شبغازه . [ ش َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) شبغاره . شبغاز. شبغا. شبغار. (برهان ). شبگاه بود که گوسفند در او دارند. (لغت فرس اسدی ) (فرهنگ نظام ) : فربه کردی تو کون ایا بدسازه چون دنبه ٔگوسفند در شبغازه . عماره (از لغت فرس ).رجوع به شبغازه شود.