کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبکۀ لولههای گدازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شبکه
واژگان مترادف و متضاد
۱. کانال ۲. تور ۳. گروه ۴. پنجرهمشبک
-
شبکه
فرهنگ واژههای سره
تار
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (اِخ ) آبی است در أجاء. (منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (اِخ ) آبی است در خاور سمیراء ازآن ِ قبیله ٔ اسد. (از منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َک َ ] (اِخ ) آبی است مر بنی قشیر را. (منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َب َ ک َ ] (اِخ ) نام سه آب دیگر است مر بنی نمیر را. ونام چاه و آبهای دیگر نیز باشد. (از منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش ُ ک َ ] (ع اِ) قرابت و خویشاوندی . (از اقرب الموارد). قرابت : بینهما شبکة؛ میان آن دو قرابت و نسبت است .(از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء).
-
شبکة
دیکشنری عربی به فارسی
توري , پنجره مشبک , شبکه , پنجره کوچک بليط فروشها (در سينما و غيره) , سوراخ تور پشه بند , سوراخ , چشمه , تور مانند يا مشبک کردن , بدام انداختن , گير انداختن , شبکه ساختن , تورساختن , جور شدن , درهم گيرافتادن (مثل دنده هاي ماشين) , تور , خالص
-
شبکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شبکَة] šabake ۱. [جمع: شِباک و شَبَکات] هر چیز سوراخسوراخ.۲. [قدیمی] تور ماهیگیری؛ دام صیاد.۳. چند مؤسسه یا دستگاه وابستهبههم که در یک رشته کار میکنند.
-
شبکه
دیکشنری فارسی به عربی
شبکة , مشبک
-
شبکه
واژهنامه آزاد
همبند،همبندی،رشتار(رشته ای از تار)،تاربند،
-
network layer
لایۀ شبکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] لایۀ سوم الگوی اتصال متقابل سامانههای باز که نحوۀ ارسال داده بین رایانهها را تعیین میکند و به مسیردهی درونی هریک از شبکهها و نیز مسیردهی میان آنها مربوط میشود
-
networking specialist
متخصص شبکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شرکت یا شخصی که در طراحی و برپاسازی شبکه تخصص دارد
-
lattice defect
نقص شبکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، شیمی، فیزیک] ← نقص بلور
-
network management, NM
مدیریت شبکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نظارت بر عملکرد یک شبکه و فرایند نگهداری از آن از طریق پایش اجزا و پیکربندی و تخصیص منابع در سراسر آن شبکه