کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبکهکاو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
network analyser
شبکهکاو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ابزاری که برای گرفتن و ذخیرهسازی و واکاوی گذرکرد (traffic) شبکه به کار میرود
-
واژههای مشابه
-
کاو
لغتنامه دهخدا
کاو. (اِمص ) کاویدن . (ناظم الاطباء) (برهان ). رجوع به کاویدن شود. || (ص ) دلیرو شجاع . || خوش قد و قامت . (ناظم الاطباء)(برهان ). || (نف ) کاونده . (برهان ). تفتیش کننده و همیشه مرکب با اسم استعمال میشود. (ناظم الاطباء). در مرکبات بصورت مزید مؤخر ا...
-
کاو
واژگان مترادف و متضاد
مقعر ≠ محدب
-
کاو
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ کاویدن) kāv ۱. =کاویدن۲. کاونده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کنجکاو، روانکاو.۳. (صفت) (فیزیک) =مقعر〈 کاوکاو: [قدیمی] کاوش؛ جستجو؛ تفحص؛ تجسس: ◻︎ تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاوکاو (رودکی: ۵۳۸).
-
کاو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cave] kāv مقدار پولی که هریک از بازیکنان در هر دور از قمار میگذارند.
-
کاو
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) (بازی پوکر) مقدار معینی پول که در هر دورة بازی توسط بازیکنان اعلام می شود. در پوکر برد و باخت طرفین در حدود کاو است .
-
کاو
دیکشنری فارسی به عربی
کهف
-
کاو
واژهنامه آزاد
گوسفند
-
شبکه
واژگان مترادف و متضاد
۱. کانال ۲. تور ۳. گروه ۴. پنجرهمشبک
-
شبکه
فرهنگ واژههای سره
تار
-
شبکه
فرهنگ فارسی معین
(شَ بَ کَ یا کِ) [ ع . شبکة ] (اِ.) 1 - هر چیز سوراخ سوراخ . 2 - تور ماهی گیری . 3 - در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند. ؛ ~بانکی مجموعة سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی . ؛ ~ کامپیوتری تعدادی ...
-
شبکه
لغتنامه دهخدا
شبکه . [ ش َ ب َ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) شبکة. این اصطلاح برای خطوط متعدد و کثیر و متقاطع تلفن و راه آهن و تلگراف و لوله های آب که در ناحیتی محدود یا وسیع نصب شده باشد (برحسب مورد) به کار رود.
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (اِخ ) آبی است در أجاء. (منتهی الارب ).
-
شبکة
لغتنامه دهخدا
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (اِخ ) آبی است در خاور سمیراء ازآن ِ قبیله ٔ اسد. (از منتهی الارب ).