کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبول
لغتنامه دهخدا
شبول . [ ش ُ ] (اِخ ) بطنی است از مصاعب از صقور (الصکور) از جبل ازعمارات از عنزة. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 579).
-
شبول
لغتنامه دهخدا
شبول . [ ش ُ ] (اِخ ) نام قبیله ای است در قریه ٔ شجره واقع در ناحیه ٔ رمثا در منطقه ٔ عجلون اقامت دارند. گویند این قبیله از حجاز به این منطقه مهاجرت کرده اند و آن بطنی است از قبیله ٔ تثبیت از بنی عقبة که در آغاز در قریه ٔ ریمون در جوار قدس فرود آمدند...
-
شبول
لغتنامه دهخدا
شبول . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شبل . بچه ٔ شیر. (از اقرب الموارد). رجوع به شبل شود.
-
شبول
لغتنامه دهخدا
شبول . [ ش ُ ] (ع مص ) گوالیدن و قوی و جوان گردیدن در ناز و نعمت . (از اقرب الموارد).بربالیدن کودک . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
بربالیدن
لغتنامه دهخدا
بربالیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) بالیدن . نشاءة. شبول ؛ بربالیدن کودک . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به بالیدن شود.
-
شبل
لغتنامه دهخدا
شبل . [ ش ِ ] (ع اِ) شیربچه وقتی که شکارکند. (منتهی الارب ). ج ، اشبال وشبال و شبول و اشبل . (اقرب الموارد) (شرح قاموس ).