کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لبسة
لغتنامه دهخدا
لبسة. [ ل ُ س َ ] (ع اِ) شک . یقال فی الامر لُبسةٌ؛ ای شبهة. (منتهی الارب ). شبهه . سوسه .
-
شبهات
فرهنگ فارسی معین
(شُ بُ) (اِ.) جِ شبهه .
-
misgave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتباه، بیمناک بودن، شبهه دار کردن، ترسناک کردن
-
misgives
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتباه، بیمناک بودن، شبهه دار کردن، ترسناک کردن
-
القا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: القاء] 'elqā مطلبی را به فکر یا ذهن کسی افکندن.〈 القای شبهه: کسی را به اشتباه انداختن.
-
بلاشک
فرهنگ فارسی معین
( ~. شَ) [ ع . ] (ق .) بدون شک ، بی تردید، بدون شبهه .
-
مشتبه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) در شک و شبهه انداختن .
-
misgive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحت کننده، بیمناک بودن، شبهه دار کردن، ترسناک کردن
-
بلاشبهة
لغتنامه دهخدا
بلاشبهة. [ ب ِ ش ُ هََ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + شبهه ) بدون شبهه . بی شک . بلاشک . بی گمان . (فرهنگ فارسی معین ). بی تردید.
-
دودلی
واژگان مترادف و متضاد
بیثباتی، تذبذب، تردد، تردید، حیرت، شبهه، شک، وسواس ≠ قاطعیت
-
ریب
واژگان مترادف و متضاد
اشتباه، تردید، حقه، ریو، سالوس، شبهه، شک، ظاهرنمایی، فریب
-
ابهام
واژگان مترادف و متضاد
آمیختگی، پیچش، پیچیدگی، تاریکی، تعقید، تیرگی، شبهه، عدمصراحت ≠ آشکاری، وضوح
-
وسواس
واژگان مترادف و متضاد
تردید، دودل، دودلی، شبهه، شک، قلق، مالیخولیا، وسوسه، هاجس
-
متیقن
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ یَ قِّ) [ ع . ] (اِفا.) محقق ، بی شبهه و گمان .
-
ناگمان
لغتنامه دهخدا
ناگمان . [ گ ُ ] (ق مرکب ) بی گمان . بی شک . بی خیال . بی شبهه . || غیرمترقب . نابیوسان .